به دخت

 




تحليل كتاب والكري

پائولو کوئلیو به دنبال تجربه هایی که پیدا کرد ، در سن 40 سالگی دست به قلم برد و از این به بعد نوشته هایی را پدید آورد که این نوشته ها برای او شهرتی جهانی را به دنبال داشت . اکثر کتاب های کوئلیو توسط آرش حجازی به زبان فارسی برگردانده شده است .

 

همچنین تمامی کتاب های کوئلیو به زبان فارسی توسط نشر کاروان منتشر شده است . آرش حجازی همان کسی است که در جریان فتنهُ سال 1388 به دلیل اتهام مشارکت در قتل خانم ندا آقا سلطانی از کشور فرار کرد . 

  

 پائولو نیز در کتاب والکری ها به دو نکته اساسی می پردازد ؛ یکی برهنگی و آزاد ی . کوئلیو می گوید : در احاطه ی صحرا و افق پهناور ، روحشان به تدریج آزادی بیشتری حس می کرد . و بلافاصله می افزاید : پائولو گفت : بیا لباس هایمان را در بیاوریم . و باز می افزاید : کریس هم که به زحمت جلوی خنده ی خود را می گرفت ، لباس هایش را درآورد . در بسیاری از کتاب های کوئلیو ، ترویج برهنگی و شرم نکردن از این کار در حضور دیگران دیده می شود و این را نوعی آزادی تصویر می کند . به عبارتی از نظر وی ، وقتی روح احساس آزادی کند باید جسم را نیز آزاد کرد : این منظره هر تماشاگری را به خنده می انداخت . نکته دوم مسأله بسیار مهم صهیونیزم جهانی است ؛ در این کتاب کوئلیو سفری را با همسرش کریس به دستور استاد طریقت خود ((جی)) در صحرا آغاز می کند تا فرشته های محافظ و شخصی اش را ببیند . با این افسانه کوئلیو خود را یکی از آن شجاعان می نامد ؛ زیرا با گروهی از این افراد که والکری نامیده می شوند ، روبروست و با گروه آنان ملاقات هایی دارد . هدف کتاب در ترغیب  یک گروه خاص به بازپس گرفتن اورشلیم در جنگ هاست . کوئلیو در واپسین لحظات افسانه ی والکری ها که می خواهد به نتایج دلخواه برسد و از فرشتگان آخرین درس ها را بیاموزد ، با اشاره ی استادش قلم و کاغذی برمی دارد تا در حالت آرامش کامل ذهنی و جسمی قرار گیرد . قلم او را همراهی نمی کند ؛ راه باز شده بود ؛ فرشته اش حاضر شد و از او خواست این گونه بنویسد : به خاطر صهیون (بیت المقدس) سکوتم را می شکنم . و به خاطر اورشلیم آرام نمی گیرم تا اینکه پارسایی اش با درخشندگی پدیدار گردد . و ادامه می دهد : پرسید که این را خطاب به کی باید بنویسد . صدا پاسخ داد : این قبلاً گفته شده . فقط باید به خاطر آورده شود . و تو تاج افتخاری در دست خدا خواهی شود و یک افسر شاهی در دست پروردگارت . تو را دیگر متروک نخواهند نامید و سرزمینت را دیگر ((زن ترک شده)) نخواهند خواند . بلکه تو را ((مرغوب)) خواهند خواند. زیرا خدا به تو رغبت دارد و سرزمینت ((عروس)) است . از مجموع تعابیر مذکور به دست می آید که او به خاطر صهیون یعنی اورشلیم و نجات آن سخن می گوید . به نظر نویسنده اورشلیم امروز متروک است ، اما باید آن را فراخواند . کوئلیو اسم تازه ای بر آن نهاد . این اسم از دهان خدا بیرون آمده است و این حاصل و نتیجه ی آموزش های استاد طریقت ((جی)) می باشد .




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :