وارد سالن می شوی . همه با صورت های آرایش کرده و لباس های پر زرق و برق و باز تر از همیشه نشسته اند روی صندلی های تالار و با وسواس سعی می کنند میوه و شیرنی ِ خود را به گونه ای بخورند که رژلب روی لبشان به خوردنی ها آغشته نشود و رنگش را از دست ندهد . دختر بچه های کوچکتر که همیشه ذوق پوشیدن لباس سفید عروس را دارند لا به لای صندلی ها و میزها می چرخند و گاهی به تشویق اطرافیان رقص و آواز می کنند .

برنامه ما همیشه این بوده است که آنقدر دیربه مراسم برویم که جشن تمام شده باشد و میهمانان مشغول تناول غذا باشند . که متاسفانه این بار به دلیل گم شدن کارت عروسی وقتی وارد سالن می شوم در می یابم که تاانتهای مراسم یک ساعت و نیمی باقی است . همه چیز دارد به شکلی به ظاهر عادی سپری می شود . من هم یک میوه به دست گرفته ام و یک ربعی است دارم برای اتلاف وقت پوستش را می کنم که عروس و داماد وارد سالن می شوند . بعد از عرض تبریک ها و خوشامد گویی ها مرحله جدید مراسم آغاز می شود . برانداز کردن ِکامل عروس خانم و در آوردن ایراد های ظاهری و غیبت های شیرین که از ملزومات رسمی این مراسم است . اینکه این آرایش به او می آید یا نه . البته بعد که زمزمه ها بیشتر می شود آرایشگر موضوعیت پیدا می کند اینکه چند میلیون داده و کجا رفته و لباسش را از کجا خریده ....

ماجرای کسل کننده اغلب جشن عروسی هایی که شاید به نظر عده ای بسیار مهم و دارای جایگاه رفیعی باشد که هست . در همین اثنا برق ها کمی خاموش می شود و فیلمی روی پرده تالار به نمایش در می آید . از کنار دستی ام می پرسم قرار است فیلم پخش کنند ؟! می گوید کلیپ اسپرت عروس و داماد است . کلیپ شروع می شود . عروس و داماد با لباس هایی که چندان مناسب نیستند در کویر و دریا و جنگل از خود فیلم و عکس تهیه کرده اند و در بعضی بخش های فیلم معاشقه های آن دوکه کاملا خصوصی است درجمع ِ میهمانان پخش می شود . کمی آن طرف تر یکی از اقوام را می بینم که سر دخترش را به سمت دیگری می چرخاند و میوه ای به دست او می دهد . دخترک اصرار دارد ببیند . یکی دو بار سرش را می چرخاند . دست آخر مادرش که کلافه به نظر می آید مقابل چشمانش را با دست می گیرد . دخترهای مجرد محو تماشای کلیپ شده اند و با همدیگر صحبت می کنند . گاهی هم زیر لب چیزی گفته و چندتایی شروع به خنده می کنند .

در این بین حواسم می رود به کسی که کنارم نشسته است . یکی از نزدیکانم که همسرش را دو سال پیش در سانحه تصادف از دست داد و دیگر شرایط ازدواج را پیدا نکرد . حالا سرش را به زیر انداخته و کلیپ را نگاه نمی کند .

اولین بار است که می بینم چنین کلیپی در جمع های عمومی پخش می شود ولی دیگرانی که دور و برم نشسته اند می گویند مدت هاست که چنین کلیپ هایی در تالار ها پخش می شود و هزینه قابل توجهی هم برای تهیه آن پرداخت می شود . کلیپ که تمام می شود با ناراحتی کیفم را بر می دارم و از سالن خارج می شوم . اگر چه از فردا باید منتظر حرف و حدیث های فامیلی باشم ولی ترجیح می دهم حضور من موید چنین مراسماتی نباشد . در راه فکر می کنم که مقصر کیست ؟ اماکن ، تالار دارها ، میهمانان ، خانواده ها ، عروس و داماد ، ... اگر چه هر کسی به سهم خودش تقصیری دارد ولی باید به فکر راه حلی بود .

1392/11/19

ارسال نظر :نام : اي ميل : سایت : نظر شما : کد امنیتی