به دخت

 




برای باورهاش چیکارکنم؟

باورهاي دوران كودكي، ستون‌هاي شخصيتي انسان‌ها
باورهاي انسان‌ها- كه شكل‌دهنده و تنظيم‌كننده انديشه‌ها، احساسات و رفتار آدمي است در طول عمر شكل گرفته، ساخته شده و قالب‌بندي مي‌شوند ولي باورهاي ساخته شده از بدو تولد تا 5 سالگي از اهميت بسيار حياتي برخوردار مي‌باشند چون در اين دوره 5 ساله بچه شديداً به مادر، پدر و اطرافيان وابسته بوده و بدون اين كه مفهوم خوبي يا بدي را بداند و بدون اين كه توانايي فهم و شناخت مفاهيم مجرد را داشته باشد راهنمايي‌ها، فرمان‌ها، تنبيهات و تشويقات، هشدارهاي متعدد مادر و اطرافيان را دريافت و كليه آن‌ها را ضبط مي‌كند.

 به علاوه هرچه از سوي اطرافيان ظاهر و بروز كند از راه شنيدن، ديدن، لمس كردن، عملكرد و ... باشد و يا ناظر بر رويدادها و امور جاري زندگي، رسوم، سنن، آيين، آداب و عادات دين و مذهب و مراسم مربوط به آن‌ها و ... كليه امور و جريان‌ها را حقيقت محض پنداشته و جملگي را بي‌كم و كاست تقليد و دقيقاً ضبط مي‌كند. اين نوارهاي ضبط شده در تمام طول زندگي وجود داشته و هيچ كس نمي‌تواند آن‌ها را از مغز خود پاك سازد و اين نوارها داراي نفوذي بسيار قوي بوده و هميشه آماده بازنواختن در تمام عمر مي‌باشد. بنابراين كليه فرمان‌ها، هشدارها، راهنمايي‌ها، تنبيه‌ها، تشويق‌ها و ... در مغز كوچك كودك ضبط مي‌شود كه بيشتر اين‌ها در چارچوب كلمات، نكن، بكن، هرگز، هيچ وقت، هميشه و هم‌چنين ادب كردن‌هاي بيهوده و خسته‌كننده والدين، در كودك احساس‌هاي منفي به وجود مي‌آورد. اين احساس‌هاي منفي و ناهنجار كه در پي هم مي‌آيند نيز به طور دائم ضبط شده و پاك‌شدني هم نيستند. به عبارت ساده وقتي كودك هستيم برنامه‌ريزي و برنامه‌نويسي ذهني ما توسط مادر، پدر، اطرافيان و به طور كلي هر كسي و هر چيزي كه در زندگي ما نفوذ دارند صورت مي‌پذيرد! قريب به اتفاق مادران و پدران با وجودي كه عاشقانه فرزندانشان را دوست دارند بدون آگاهي و ندانسته و بدون توجه به اثرات زيان‌بار هشدارهاي منفي و نامطلوب فرمان‌ها، راهنمايي‌ها و تنبيه‌ها، تشويق‌ها و تلقين‌هاي غلط و منفي خود ذهن كودكشان را حتي به صورت تعصب‌آميز- پر مي‌سازند. ذهن ناخودآگاه كودكان- بدون اين كه بدانند، برنامه‌ريزي‌ها و راهنمايي‌هاي والدين و ديگران درست و يا نادرست هستند بر اساس برنامه‌هاي داده شده عمل مي‌كنند. مجموعه اين شرايط و عوامل، باعث كند و كم‌رشد شدن خود اصلي و واقعي كودك گرديده و در نهايت او را تبديل به موجودي درمانده، حقير و فاقد اعتماد به نفس قوي مي‌كند.

اثرات محيط اجتماعي بر باورهاي كودك
در واقع عملكردهاي والدين و اثرات محيط اجتماعي، منجر به ايجاد باورهاي ويژه در ذهن هر كودك مي‌گردد. وقتي حادثه‌اي اتفاق مي‌افتد ما از طريق حواس پنج‌گانه آن رويداد را درك مي‌كنيم و يا با نيروي تفكر و تجسم ذهني و با توجه به معيارهاي شناخته شده قبلي‌مان، برداشت‌هايي خاص از حوادث و رويدادها مي‌كنيم. به عبارت ديگر برداشت و درك هر كس از حوادث با توجه به باورهايش درست مثل دوربين عكاسي است كه از زاويه خاصي عكسبرداري كند؛ به اين علت است كه در برابر رويداد واحدي افراد مختلف برداشت‌هاي خاص خود را داشته و عكس‌العمل متفاوت و ويژه‌اي از خود نشان مي‌دهند. والدين كه تمام دنياي فرزندان خويش هستند ندانسته و ناآگاهانه، باورها و ديدگاه‌هاي ناصواب و منفي خود را به عزيزانشان منتقل مي‌سازند. در حقيقت فيلتري سياه و زيان‌آوري در ذهن فرزندان خود نصب مي‌كنند، كه هر حادثه‌اي كه رخ دهد، برداشت منفي مي كنند. در اين شرايط است كه حقارت‌ها، خود‌كم‌بيني‌ها، نارسايي‌ها، نفرت‌ها و ... در كودك تقويت شده و اضطراب اساسي و تضاد اساسي در روح كودك ريشه مي‌گيرد و ناخودآگاه به جلب و جذب احساس‌هاي ناهنجاري چون: ترس، حسادت، شكست، تنبلي و ... مي‌پردازد. با قدرت گرفتن عوامل منفي اعتماد به نفس، خودباوري، شايستگي و حس كنجكاوي و ... ديگر احساس‌هاي مثبت و سازنده كودك به شدت سست و ضعيف مي‌شوند. در چنين شرايط كودك در حالت دفاعي قرار گرفته و بسياري از نيروهاي مثبت خويش را جهت خنثي كردن اذيت و آزار اطرافيان به كار مي‌گيرد. در حقيقت فيلتر منفي عليه منافع خود شخص به كار افتاده و عمل سد راه پيشرفت، موفقيت و خوشبختي خود شخص مي‌گردد. به اين علت است كه تحت تأثير گفتار، كردار و تلقين‌هاي منفي مستقيم و غيرمستقيم مادر و پدر از كودكي مي‌آموزيم كه زندگي سخت، دشوار و بي‌رحم است، زندگي فناپذير است ... اوضاع روبه‌راه نيست ... تو عرضه نداري ... متأسفانه نتيجه اين گونه برنامه‌ريزي‌هاي غلط و منفي‌بافي‌ها، باعث پيدايش باورهاي منفي و زيان‌آور در كودكان است كه در بسياري موارد و در بسياري از انسان‌ها- افكار منفي و منفي‌انديشي و اعتقاد به بي‌ارزشي، عادت به شكست و ناكامي براي هميشه بر سرنوشت شخص حاكم مي‌گردد. بنابراين بدبيني و داشتن افكار سياه و زيان‌آور- با توجه به استعدادهاي ارثي امري است اكتسابي. زماني كه كودكي بيش نبوده‌ايم از طريق والدين كه خود قرباني افكار منفي خويش بوده‌اند- به ما ارائه گرديده است. در حالي كه اگر والدين مثبت‌انديش مي‌داشتيم و از كودكي انديشه‌هاي مثبت به ما ارائه مي‌شد ما با داشتن باورهاي مثبت، مي‌توانستيم از حوادث و رخدادها به جنبه‌هاي مثبت و سازنده آن بيشتر توجه كنيم و به ويژه از قدرت نامحدود و خارق‌العاده درون‌مان خيلي بهتر و به فراواني بهره‌برداري كرده و يك زندگي بسيار عالي و شايسته براي خود تدارك ببينيم و براي خود و جامعه‌مان خيلي بيشتر مفيد باشيم، چرا كه دستيابي به سعادت و قلّه‌هاي موفقيت سخت‌تر و مشكل‌تر از افتادن در دره‌هاي ذلّت و نكبت نيست.

چه بايد كرد؟
با توجه به اين كه، انسان تحت تأثير افكاري است كه در ذهن او مي‌گذرد لذا اگر با اشتياق و علاقه‌مندي و با عزمي راسخ و شور و شوق فراوان معتقد باشيم كه باورهاي مثبت را مي‌توانيم جايگزين باورهاي منفي‌مان بكنيم و اگر در برنامه‌هاي ذهني خود تغييراتي داده و انديشه و برنامه‌هاي مثبت را جايگزين برنامه‌هاي منفي گذشته كنيم حتماً موفق خواهيم شد و همه چيز تغيير خواهد كرد چون هر انساني محصول افكار خويش است لذا مي‌بايست به پيروزي انديشيد تا موفق شد.

 

1392/6/16




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 


کلمات کلیدی باورهای کودک،فرزندپروری،بانونت ,


نام شما : ایمیل دوست شما :