به دخت

 




شرمندم همسرم

حاج عباس وقتی از منطقه جنگی آمد، مثل همیشه سرش را پایین انداخت

و گفت "من شرمنده تو هستم. من نمی‏توانم همسر خوبی برای تو باشم." پرسیدم "عملیات چطور بود؟" گفت "خوب بود." گفتم "شکستش خوب بود؟!" گفت "جنگ است دیگر." با روحیه عجیب و خیلی عادی گفت "جنگ ما با همه خصوصیات و مشکلاتش در جبهه است و زندگی با همه ویژگی‌هایش در خانه." وقتی عباس به خانه می‏آمد، ما نمی‌فهمیدیم که در صحنه جنگ بوده و با شکست یا پیروزی‌ آمده است/ راوی: همسر سردار شهید عباس کریمی

 

1392/6/2




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :