مادرشوهر در زندگی عروس خود اظهارنظرهایی می‌کند و به قصد آموزش مهارت زندگی، راهنمایی می‌کند.
عروس این کار مادرشوهر را دخالت در زندگی دانسته و احساس آزردگی شدید کرده و به همسرش گله می‌کند و از او انتظار دارد که به نحوی جلوی دخالت‌های مادرش را بگیرد.
شوهر از گله‌های همسرش ناراحت شده و انتظار دارد که او مطالب مادرش را به عنوان تجربیات و راهنمایی بپذیرد.

بدیهی است که این سه نگرش، تزاحم ایجاد می‌کند و موجب ناراحتی‌های روحی و روانی هر سه نفر می‌شود. این انتظارات متضاد ناراحتی‌ها و رنجش‌های بعدی را به دنبال دارد و ممکن است زندگی را متلاشی کند.

چه باید کرد؟ برای رفع این مشکل، هر سه نفر باید واقعیت‌ها را پذیرفته و حقوق یکدیگر را محترم بشمارند، اما این که از مادرشوهر با شرایط میان‌سالی و یا کهن‌سالی انتظار داشته باشیم که حقوق و آزادی زوج جوان را مراعات کند، قدری مشکل است و تغییر نگرش او به سادگی ممکن نیست. ولی از زوج می‌توان انتظار داشت که سعی کنند واقع‌بینانه با مسأله برخورد نموده و از افراط و تفریط بپرهیزند. به این معنی که ضمن حفظ استقلال و آزادی از تجربیات بزرگترها استفاده نمایند و چنانچه پیشنهاد او را درست و ضروری نمی‌دانند، با احترام و ادب بدون تحقیر و عصبانیت عمل کنند. و از بیان جملاتی مانند جملات ذیل که موجب تحریک و برآشفتگی می‌شود به شدت بپرهیزند.
- تو زندگی ما دخالت نکنید، خودمون بهتر می‌دونیم چکار کنیم.
- به شما چه ربطی داره، این زندگی ماست، شما برای زندگی خودتون برنامه‌ریزی کنید.
- این حرف‌ها مال پنجاه سال پیشه، زمان عوض شده و ما هر جور دلمون بخواد زندگی می‌کنیم.

ارسال نظر :نام : اي ميل : سایت : نظر شما : کد امنیتی