به دخت

 




نوجوانى جهشى به زندگى بزرگسالى

نگران وضعيت دختر يا پسر خود هستيد. كودكى كه تا ديروز مشغول خاله بازى و بازى با ماشين و اسباب بازى ها بود، ناگهان تغييرات فراوانى كرده و شديداًَ شما را دچار دلهره و اضطراب كرده است. او ديگر مانند گذشته به اعتقادهاى شما احترام نمى گذارد و از دستورات تان پيروى نمى كند.

  

 

   

 

با او حرف مى زنيد ،ولى انگار كه به گوشش فرو نمى رود. بيشتر اوقات يا در اتاق خود است و يا با دوستانش اوقات خود را مى گذراند. رفتارهاى عجيب و غريبى از او سرمى زند و لباس هاى نامناسب بر تن مى كند. چه اتفاقى افتاده آيا او گرفتار دوستان ناباب شده است يا من (مادر يا پدر) به گونه اى با او رفتار كرده ام كه او از من روز به روز دورتر ودورتر مى شود

اينها سؤال هايى است كه به ذهن هر پدرو مادرى كه دختر يا پسرى ۱۲-۱۰ ساله تا ۱۸ ساله داشته باشند خطور مى كند. آنها به دنبال راه چاره اى هستند تا بتوانند دختر يا پسرشان را دوباره به طرف خود بكشانند و تابع اهداف و ارزش هاى خود كنند ،ولى در اكثر مواقع با شكست روبه رو مى شوند و به دنبال جواب اين قبيل سؤال ها مى گردند. آنچه امروز از اهميت فوق العاده اى برخوردار است اين است كه والدين بتوانند موقعيت و شرايط كودك ۱۲-۱۰ ساله خود را كه حالا «نوجوان» ناميده مى شود، درك كنند و درباره ويژگى هاى اين دوره اطلاعات فراوانى كسب كنند، چون شناخت هرچه بيشتر والدين باعث مى شود كه آنها بهتر بتوانند شرايط و اوضاع نوجوان خود را درك كرده و راه هاى مناسب براى چگونگى رفتار با او را بيابند.در اين جا به طور اجمال با ويژگى هاى جسمانى، روانى، شناختى، عاطفى و اخلاقى نوجوانان آشنا مى شويد.

* چرخه اول

با اينكه تمامى والدين مدعى هستند كه مى دانند نوجوانان در سن بلوغ چه تغييراتى مى كنند اكثرآنها در اين دوران كمترين اطلاعات را دارند، زيرا درست است كه نوجوانى با تغييرات فيزيكى آغاز مى شود، اما ضمن اين تحولات بسيارى از دگرگونى هاى روانى- عاطفى، شناختى و اخلاقى نيز در آنان به چشم مى خورد. به دنبال تغييرات ظاهرى و جسمانى كه در اثر ترشح هورمون ها و تحولات رشدى اين دوره رخ مى دهد نوجوانان با بحران هاى فكرى جديدى روبه رو مى شوند.

در دوره بلوغ ابتدا دست ها و پاها رشد مى كنند، بعد عضلات پشت و گردن آنها، تغييرات جسمانى آنها باعث مى شود تصورى را كه سال ها از بدن خود داشته اند در دوره بلوغ تحول يافته ببينند خصوصاً دختران كه با ويژگى لطافت و ظرافت ظاهرى شان نزد دوستان و آشنايان و حتى خانواده مورد پذيرش قرار مى گيرند، ناگهان تغييراتى در خود مى بينند كه تمام اين لطافت ها و ظرافت ها را برهم ريخته است. بنابراين آنها كه تصور بدنى نازيبايى از خود دارند و رفتارهاى اعضاى خانواده را نسبت به خود تحول يافته مى بينند عزت نفسشان پائين آمده و آنها را در خود فرو مى برد.

بنابراين او بيشتر اوقات را در اتاق خود به فكر كردن مى پردازد. او براى حل اين مشكل كه مبادا از بين رفتن اين ظرافت هاى بدنى او دائمى باشد و او هيكلى مشابه جنس مخالف خود پيدا كند ساعت ها فكر مى كند، گاهى براى حل اين بحران به استفاده از لوازم آرايشى روى مى آورد و يا در صورت نگرانى برخورد از سوى والدين و اولياى مدرسه سعى مى كند با وسايل ديگرى مثل لباس هاى عجيب و غريب و همراه داشتن گوشى همراه گران قيمت يا راندن خودرو، يا خريد ساير كيف و كفش هاى گران قيمت و مدل موهاى متفاوت و... مشكلات خود را حل كرده و جلب توجه كند.

پسران نيز در اين دوره مشكلاتى مشابه دارند. آنها سعى مى كنند رفتارى متفاوت با دوران كودكى شان از سر بگيرند، ولى وقتى آنها برخى اندام هاى خود از جمله عضلات پشت گردنشان را هنوز رشد نايافته مى بينند بنابراين وضعيت خود را در تعليقى بين كودكى و بزرگسالى پيدا مى كنند. پسران كمتر نگران وضعيت و ظرافت هاى ظاهرى شان هستند و آنها بلوغ را نشانه مردى مى دانند، اما چون والدين و اطرافيان هنوز قصد دارند آنها را تحت سيطره خود درآورند آنها را كوچك شمرده و بدين ترتيب نوجوانان در درك بزرگ شدن خود دچار بحران مى شوند، به همين خاطر پسران نوجوان نيز همانند دختران در خود فرو رفته و به فكر راه چاره اى مى افتند، به همين خاطر گاهى حرف زدنشان تغيير مى كند و شكل راه رفتن و اعمال و رفتارشان دگرگون مى شود و با رفتارهايى كه با هنجارهاى جامعه منطبق نيست، سعى در جلب توجه ديگران مى كنند.


* چرخه دوم

تغيير رفتار در نوجوانان باعث برانگيختن والدين نسبت به آنان مى شود. والدين سعى دارند اضطراب و نگرانى هاى خود را از به انحراف كشيده شدن فرزندشان با كنترل و محدود كردن او تسكين دهند.

آنها او را از بسيارى رفت وآمدها با دوستانشان و هم صحبتى با همسن و سال هايشان منع مى كنند و او را در برابر استفاده از وسايل آرايشى و هرگونه تغيير در پوشش و ظاهرش محدود مى كنند.خود اين رفتارهاى والدين چرخه جديدى را به همراه مى آورد كه باعث مى شود نوجوان بيشتر در خود فرو رفته و عزت نفس خود را در معرض تهديد ببيند. متأسفانه عده اى از والدين در اين دوران با نوجوانشان همانگونه رفتار مى كنند كه در زمان كودكى با وى رفتار مى كردند و اگر الگوى تربيتى آنها در دوران كودكى فرزندشان سخت گيرانه بود در اين دوره نيز تمايل دارند نوجوانشان را براى نگهدارى از مسائل و مشكلاتى كه در محيط پيرامون او قرار دارد بكار گيرند و خود اين شيوه رفتارى باعث مى شود كه نوجوان احساس كند والدينش او را درك نكرده و هنوز همانند بچه ها با او رفتار مى كنند.

البته اين دسته از والدين بسيار ناپخته عمل مى كنند از طرفى در جريان صحبت ها و مشاجرات با نوجوانشان اشاره مى كنند «تو ديگر بزرگ شدى» ولى هنگام پذيرش برخى مسئوليت ها از سوى نوجوان با ممانعت آنها روبه رو شده كه تو هنوز كودكى و به اصطلاح «دهانت بوى شير مى دهد». اين شكل برخوردها كه گاه از سوى افرادى خارج از خانواده نيز به چشم مى خورد باعث مى شود كه تعليق بين كودكى و بزرگسالى برزخى براى آنان فراهم آورد كه باز هم آنان بيشتر در خود فرو رفته و درباره فلسفه اين ماجرا بيشتر فكر كنند.

* چرخه سوم

نوجوانان در اين دوره به لحاظ شناختى و تفكرى، خيلى تغيير مى كنند. آنها به دنبال حل بسيارى از پرسش ها كه تا اين لحظه به ذهنشان رسيده مى روند، بنابراين، اين مسئله باعث مى شود كه خود آنان ساخت فكرى شان را عوض كنند. آنان در اواسط دوران نوجوانى به اين نتيجه مى رسند كه دستورات و ارزش هاى مطلق كمى در جهان وجود دارد. او برخلاف دوران كودكى كه فكر مى كرد پدر و مادرش آدم هايى بى عيب و نقص هستند و مى توانند به لحاظ فكرى و روانى تا هميشه حمايتش كنند، به اين نتيجه مى رسد كه پدر و مادر او هم مثل ديگران مرتكب خطا مى شوند و هميشه هم معيارها و ارزش هاى جامعه پسند ندارند و بى عيب و نقص نيستند.

او وقتى با همسالانش به صحبت مى نشيند و متوجه مشكلاتى در خانواده آنها نيز مى شود، به ساختن فكر و رفتارى جديدى براى خود شكل مى دهد. حالا ديگر او معتقد است كه بايد به دنبال هويت اصلى خود برود، هويتى كه بهترين و مستقل از پدر و مادرش باشد.در اين دوران نوجوان وارد مرحله بحران هويت مى شود، او حالا نه تنها نسبت به ارزش هاى خانواده با ديدگاه متفاوت ترى نگاه مى كند بلكه اين ديدگاه را در برابر بسيارى از ارزش هاى جامعه، جهان سياست و نگرش هاى مذهبى نيز بكار مى گيرد.

او ساعت ها درباره اين جهان و پديده هاى آن فكر مى كند و فرضيه مى سازد و بسيارى از اوقات آن را به آزمايش مى گذارد پس از در فكر فرو رفتن و ساعت ها تنها ماندن در اتاقش نهراسيد بلكه به او فرصت دهيد تا شيوه هاى درست فكر كردن را خودش بياموزد.

بحران هويت در اين دوره باعث مى شود كه نوجوان براى تشكيل هويت سازمان يافته خود به كودكى ها و خاطراتش رجوع كند. بنابراين هرچه خاطرات او از مهر و محبت پدر ومادرش آكنده باشد و احساس اطمينان و عزت نفس و ابراز وجود به وى داده شده باشد، بهتر مى تواند با بحران هاى هويتى اش كنار بيايد.

تا پايان دوره نوجوانى يعنى وقتى كه او قصد دارد پا به جامعه اى گسترده تر از دوستان و خانواده اش بگذارد و وارد يك زندگى اجتماعى گسترده تر شود، بهتر است تمامى بحران هويت وى حل شده و او به يك هويت منسجم دست پيدا كند و اين امر وقتى امكان پذير است كه والدين و همسالانش توانسته باشند به او دراين راه كمك كنند.




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :