تکنیک گوش کردن ساده
این تکنیک اینطوریه که فقط گوش میدیم. و کم و بیش فقط میگیم: «اه، اهان، اوهوم، میفهمم و اینها» حرف نمیزنیم تا فرزندمون خودش حرفش رو بزنه وقتی زود جوابش رو میدیم یا نصیحتش میکنیم، نمیتونیم احساسش رو درک کنیم.
. وقتی سعی میکنیم به جای حرف منطقی و نصیحت و توصیه، خوب گوش بدیم، بیشتر به احساسش توجه کردهایم و مسلماً بهتر احساسش رو میفهمیم و درک میکنیم. اون هم بهتر با ما همکاری میکنه و حرف ما رو بهتر میفهمه.
پسر از مهدکودک برگشته و در حال گریه کردن است.
مادر: سلام پسر گلم، چی شده؟
پسر: علی منو زد.
مادر: آخی! چرا مامانی؟
پسر: تو ماشین منو زد.
مادر: خوب.
پسر: من علی رو دوس ندارم. به خاله مینا میگم نیاردش توی حیاط.
مادر: اوهوم.
پسر: فردا توی ماشین حسابش رو میرسم.
مادر: در مورد این که با علی چیکار میکنی بعداً حرف میزنیم. ولی حالا دوس داری یه بستنی بخوری؟
تکنیک دیگه بیان احساسه
وقتی عصبانی هستیم به جای تنبیه بچه بهش بگیم عصبانی هستیم.
بچه روی مبل میپرد.
پدر: مبل جای پریدن نیست، میخوای بازی کنی برو تو حیاط بچه ادامه میدهد.
پدر: این کار تو منو عصبانی میکنه.
پدر به جای رفتار نابهجایی مثل توهین کردن که حاکی از عصبانیت باشه، احساسش رو بیان کرد.
یکی از احساسهای مهم احساس ترسه. بچهها مسافر کوچولوهایی هستن که زود احساس ناامنی و ترس میکنن حتی وقتی تنبیه میشن، باید مراقب باشیم نترسن وگرنه آگاهی پیدا نمیکنن که چه کار نادرستی کردن تا دیگه نکنن.
دومین احساس مهم، احساس گناهه. احساسی که بیشتر توی پدر و مادرها دیده میشه. اگه این احساس رو پیدا کردین، سعی کنین با خودتون همدردی کنین. یعنی این احساس گناه رو توی خودتون بفهمین و اگه واقعاً این احساس رو دارین، اونو بپذیرین. اون رو توی خودتون پس نزنین یا سرکوب نکنین. و اگه نتونستین خودتون رو آروم کنین، اون احساس رو برای یک دوست بیان کنین تا اون باهاتون همدردی کنه. در هر صورت، احساس مهمیه.
سومین احساس استرس و اضطرابه که هم توی بچهها دیده میشه و هم توی پدر و مادرها. خیلی وقتها بچهها درس نمیخونن، کماشتها میشن و ... یا پدر و مادرها کمحوصله میشن، یک تکنیک رو خوب یاد نمیگیرن، یا خوب اجرا نمیکنن، یا مدام ذهنشون میره طرف تنبیه کردن و ... چرا اینطوری میشن؟ چون استرس و اضطراب زیادی دارن. باید به این احساس خودمون و بچههامون توجه کنیم. اگه چنین احساسی هست، اونو بیان کنیم و اونو بپذیریم اما بیشتر از پذیرفتن، باید کاری کنیم تا اون احساس تغییر کنه، یعنی استرس تبدیل بشه به آرامش. پدر و مادر و بچه باید آرامش داشته باشن تا بتونن خوب زندگی کنن. تکنیک تغییر احساس یک تکنیک خیلی مهمه. در واقع، تکنیک همدردی، بیان احساس و تغییر احساس سه تکنیک کلیدی برای تاکتیک احساس هستن.
حتماً میدونین که احساسهای ما دو نوع هستن. بعضیها مثل ترس و غم و عصبانیت و استرس، ناراحتکننده هستن و بعضی مثل شادی و عشق و آرامش، خوشایند. ما باید تلاش کنیم تا احساسهای ناراحتکننده رو کم کنیم و به احساسهای خوشایند تغییر بدیم. |
مثلاً اگر بچه ترسیده، کافیه اول ترسش رو بفهمیم و اونو بپذیریم. اغلب همین همدردی، احساس ترس اونو کم میکنه یا اونو به احساس آرامش تغییر میده. اگه نداد، کافیه اونو بغل بگیریم و بهش بگیم، «آروم باش، مامان پیشت هست.» تا آروم بشه یا هر روش دیگهای. یکی از کاربردیترین روشها، البته بعد از تکنیک همدردی، تکنیک شوخی و تغییر صداس. حتماً ازش استفاده کردین، با شوخی احساس خستگی، ناراحتی فرزند یا همسرمون رو به احساس شادی تغییر میدیم و بعد ... فرزندپروری با یک بچه شاد و همسرداری یک همسر شاد خیلی راحتتره، مگه نه؟
هرچند خیلی وقتها همون شوخی و تغییر صدا، بچهها رو آروم میکنه، اما بد نیس همین جا سه تکنیک رو برای تغییر احساس استرس توی بچهها معرفی کنیم. تکنیکهایی که احساس استرس و اضطراب بچهها و خیلی از بزرگترها رو کم میکنن.
تکنیک بادش کن یک تکنیک آرامشبخشه. اجراش اینطوریه که به بچه میگیم دراز بکشه، یا روی صندلی راحت بشینه. بعد انگار که تلمبه باد رو بهش وصل کردیم، بادش میکنیم و وقتی خوب عضلاتش سفت شد، اون وقت بادش رو خالی میکنیم تا بدنش شل شل بشه. دوباره بادش میکنیم، یعنی بدنش رو سفت میکنیم و بعد شل میکنیم و ... . تکنیک تنفس آرام اینطوریه که بچه دراز میکشه. یک دست رو شکم. یک دست روی سینه. چهار شماره نفس داخل، 1-2-3-4 نفس داخل دو شماره نفس حبس، 1-2 نفس حبس، چهار شماره نفس خارج، 1-2-3-4 نفس خارج برای پدر و مادرها هم بیفایده نیس. امتحان کنین. تکنیک زمان سکوت هم مشابه اون دو تکنیک قبلیه، اما بیشتر کاربردش برای تقویت قدرت خویشتنداری توی بچههاس. وقتی بچه بتونه خویشتنداری کنه، کمتر دچار استرس و اضطراب میشه. اجراش هم اینطوریه که به ازای هر سال سن بچه، یک دقیقه باید ساکت بشینه. تمرین ساکت نشستن میتونه روی شخصیت بچه در بزرگسالی تأثیرای خیلی خوبی بذاره.