به دخت

 




ايثار در دعا

خبرگزاري فارس: "ايثار در دعا " يعني فقط براي غير بخواهم و هيچ نظري به خود نداشته باشم. گفته شدكه افضل اعمال در ماه مبارك رمضان، يكي تلاوت كلام الهي است كه از مصدر وحي براي ابناي بشر نازل شده است و ديگري دعا و راز و نياز كردن با خداوند و درخواست كردن از او است؛ چه دعاي مأثور باشد و چه دعاي غير مأثور. اين دو عمل از افضل اعمال در ماه مبارك رمضان است.



صور سه ‏گانه دعا براي غير
صورت اوّل اين بود كه حاجتي را براي خودش بخواهد و همان را براي غير هم بخواهد و بين خودش و ديگري فرقي هم در دعا نگذارد. گفتيم كه اين كار مانعي ندارد. البته در غير از غفران، بايد ديگري را مقدّم كرد، امّا در غفران هميشه خودم مقدّم هستم. آيات قرآن هم همين را مطرح كرده بود. اين تصوير اوّل بود.

صورت دوم اين است كه غير را بر خودم مقدّم بدارم و اصلاً حاجت خودم را ذكر نكنم و فقط از خدا حاجت او را بخواهم. چرا اين كار را مي‎كنم؟ جهتش اين است كه از معصومين به ما رسيده است كه اگر شما از خدا حاجتي را براي غير بخواهيد، خداوند چندين برابر به شما عنايت مي‎كند. پس انگيزه من از اين‏كه غير را بر خودم مقدّم مي‎دارم و خودم را حذف مي‎كنم، اين است كه مي‎خواهم چندين برابر نصيبم شود. اين همان چيزي است كه من از آن به "سوداگري " تعبير كردم.

در اين مورد جلسه گذشته يك روايت خواندم، اين جلسه هم يك روايت مي‎خوانم. روايت از پيغمبر اكرم‎(صلي‎الله‎عليه‎وآله‎وسلم) است كه فرمود: "مَا مِنْ عَبْدٍ دَعَا لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ إِلَّا رَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ مِثْلَ الَّذِي دَعَا لَهُمْ مِنْ كُلِّ مُؤْمِنٍ وَ مُؤْمِنَةٍ مَضَى مِنْ أَوَّلِ الدَّهْرِ أَوْ هُوَ آتٍ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَة ".[1] يعني هيچ بنده‎اي نيست كه براي مرد يا زن مؤمني دعا كند، مگر اين كه خداوند از جانب هر مرد و زن مؤمني كه در گذشته بوده است يا در آينده تا روز قيامت مي‎آيد، مانند آنچه را كه دعا كرده است به او باز مي‎گرداند. چنين كسي انگيزه‏اش از حذف خود در دعا اين است كه نمي‎خواهد چند برابر دعاي تضمين‏شده را رها كند.

ايثار در دعا
امّا صورت سوم كه گفتم بالاتر از همه است، "ايثار در دعا " است. شايد اين تعبير را نشنيده باشيد؛ "ايثار در دعا " يعني فقط براي غير بخواهم و هيچ نظري به خود نداشته باشم. براي اين كه مطلب روشن شود، مثالي مي‏زنم. ما در روابط اجتماعي‎مان اين‎طور هستيم كه وقتي به يك شخص خاصّي شديداً علاقه‎مند مي‎شويم و بعد مي‎فهميم كه مريض شده، مي‎گوييم خدايا از عمر من بكاه و به عمر او بيافزا! در اين دعا چيزي براي خود نمي‎خواهيم، بلكه از خود مايه مي‎گذاريم.

يك‏وقت مي‎گويي خدايا بر عمر او بيافزا، بعد هم مي‎داني هر سالي كه به عمر او اضافه شود، طبق روايات چند برابر به عمر خودت اضافه مي‎شود! اين همان سوداگري است. امّا در اين مثال مي‎گوييم از عمر من بكاه و به عمر او بيافزا. معنايش اين است كه در اينجا هيچ نظري نسبت به خودم ندارم و به دنبال سوداگري و جلب منفعتي به خودم نيستم؛ بلكه براي او مي‎خواهم، امّا نه براي اين كه چيزي نصيب من شود. چه بسا خود طرف نسبت به ديگري به همين حاجت نيازمندتر هم باشد، ولي با اين حال هيچ نظري به خودش ندارد. اين نوع خاصّي از دعا است كه از آن به "ايثار در دعا " تعبير مي‎كنيم.

در ذيل آيه شريفه "وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة "،[2] روايتي از امام صادق(عليه‎السلام) داريم كه حضرت فرمود: "هُمُ الْبَرَرَةُ بِالْإِخْوَانِ فِي حَالِ الْعُسْرِ وَ الْيُسْرِ الْمُؤْثِرُونَ عَلَى أَنْفُسِهِم ".[3] آن‏ها كساني هستند كه چه در حال عُسر و چه در حال يسر به برادرهاي‎شان نيكي مي‎كنند. بالاترين نيكي هم دعا كردن در حقّ غير است؛ با اين‏كه خودش محتاج و بلكه احوج به دعا است، ولي براي خود نمي‎خواهد و نظري هم به خود ندارد.

ايثار، بالاترين مرتبه ايمان
ما در باب ايثار تعابير جالبي مي‎بينيم! اين تعبير از علي(عليه‎السلام) است كه: "الإيثار أحسن الإحسان "؛ ايثار بالاترين احسان و نيكويي است. "و أعلى مراتب الإيمان ".[4] ايثار بلندمرتبه‏ترين درجه ايمان است. دو تصوير قبل هم با ايمان رابطه برقرار كرده‏اند، ولي اينجا مي‏فرمايد اين‏كه انسان در تقديم غير در دعا چنين حالتي داشته باشد، از بالاترين مراتب ايمان است. احساني بالاتر از اين نيست و مرتبه ايماني بالاتر از اين نيست.

لذا آيه شريفه هم راجع به علي(عليه‎السلام) و زهرا(سلام‎الله‎عليها) است كه مي‏فرمايد: "وَ يُؤْثِرُونَ عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَة ". پس در باب دعا نسبت به غير داشتيم كه آنچه براي خودت مي‎خواهي، براي ديگران هم بخواه؛ بعد به نحوه خواستن و بعد هم به مقدّم داشتن غير بر خود رسيديم. تا اينجا همين‎طور سلسله‏وار بحث كردم و گام به گام پيش آمدم.

دو تذكر
امّا اينجا دو تا تذكّر دهم؛ تذكر اوّل: مثالي كه زدم براي توضيح دادن مفهوم ايثار در دعا بود. اما آن‏گونه دعا كردن ناشي از ديدگاه محدود من و شما است. ما به خاطر شدّت علاقه و از روي ايثار در دعا‎ مي‎گوييم خدايا از عمر من بكاه و به عمر او بيافزا؛ امّا اين ديدگاه نسبت به خداوند ناقص است. چون اين ديدگاهِ مادّي است كه بر روي روح هم اثر گذاشته است. گويا خدا نمي‎تواند به عمر او بيافزايد بدون اين كه از من بكاهد! خداوند مي‎تواند عمر او را اضافه كند و از عمر من هم كم نكند. درست است كه اين نحو دعا كردن "ايثار در دعا " است، امّا از نظر ديدگاه و بينش الهي ناقص است. اين كاشف از ديدگاه ناقص من نسبت به خدا است. اين تذكّر را دادم كه آن‏هايي كه اهل دقّت هستند، يك‏وقت اشتباه نكنند.

تذكر دوم: منافاتي ندارد كه ايثار در دعا باشد و اثر دعاي بر غير نيز بر دعاي من مترتّب شود. اين يك بحث ديگر است. من وقتي دارم براي غير دعا مي‎كنم، "بيني و بين‏الله " هيچ نظري به اثر مترتّب بر دعا براي غير ندارم؛ چون معناي ايثار در دعا همين است كه انسان هيچ نظري به خودش نداشته باشد و فقط و فقط حاجت او را از خدا بخواهد. امّا اين حالت منافاتي ندارد با اين‏كه خدا آن اثر را به من بدهد. اين مطلب دقيق‎تري بود. گرچه من براي اين كه چيزي نصيب خودم شود براي او دعا نكردم، امّا اين منافات ندارد با اين‏كه خدا اثر دعا براي غير را بر دعاي من مترتب كرده و به من عنايت فرمايد.

آثار ايثار در دعا
حالا من يك روايت مي‎خوانم. در روايتي است كه حمّاد از اصحاب امام صادق(عليه‎السلام) مي‎گويد: "قُلتُ لِأبي‏عَبدِالله(عليه‎السلام) أَشْغَلُ نَفْسِي بِالدُّعَاءِ لِإِخْوَانِي وَ لِأَهْلِ الْوَلَايَةِ فَمَا تَرَى فِي ذَلِكَ "؛ به حضرت عرض كردم من خودم را به دعاي براي برادرانم و پيروان اهل‏بيت مشغول مي‎كنم؛ كارم اين است كه براي آن‏ها دعا مي‎كنم و هيچ نظري به خودم ندارم. شما درباره روش من چه مي‎فرماييد؟

حضرت ابتدا در جواب فرمودند: "إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى يَسْتَجِيبُ دُعَاءَ غَائِبٍ لِغَائِبٍ "؛ اخداوند دعاي شخصي را كه دارد پشت سر ديگري دعا مي‎كند، مستجاب مي‎كند. بعد هم فرمودند: "وَ مَنْ دَعَا لِلْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ وَ لِأَهْلِ مَوَدَّتِنَا رَدَّ اللَّهُ عَلَيْهِ مِنْ آدَمَ إِلَى أَنْ تَقُومَ السَّاعَةُ لِكُلِّ مُؤْمِنٍ حَسَنَة ".[5] هر كس براي مردان و زنان مؤمن و براي دوست‎داران ما دعا كند، خداوند از زمان آدم تا قيامت به ازاي هر مؤمن ثوابي به او عنايت مي‎كند. در اينجا بحث حاجت مطرح نبود؛ نمي‏فرمايد خدا حاجاتت را بر طرف مي‎كند؛ چون من كه تا قيامت نيستم و از زمان آدم هم نبوده‏ام. به همين دليل تعبير به "حسنه " مي‎كند.

دعا براي غير بدون درخواست غير
من مي‎خواهم بحثم را در اين ارتباط بياورم كه اوّلاً، در دعاهاي مأثوره ما آمده است كه انسان آنچه را كه براي خود مي‎خواهد، براي غير هم بخواهد. ثانياً، خواستن براي غير هم سه صورت دارد؛ اوّل، خودم را بر ديگري مقدّم كنم. دوم، اصلاً حاجت خودم را مطرح نكنم، امّا با اين نيت كه معادل آنچه را كه خواستم به من بدهند. سوم، ايثار در دعا داشته باشم. اين‏ها روش‎هاي دعا كردن نسبت به غير است.
در باب دعا تقسيمات ديگري نيز هست كه تحت عنوان "دعاي به غير، بدون درخواست او " قرار مي‎گيرد. يعني طرف نيامده است به من بگويد كه آقا من گرفتارم من را دعا كن؛ بلكه من بدون آن‏كه او درخواست كند، دعايش مي‏كنم. در اين زمينه رواياتي هم بود كه بيان مي‏كرد بدون اين كه كسي درخواست كند، ديگران را دعا كنيد. لذا در آيات قرآن و بسياري از ادعيه مأثوره، به صورت كلّي دعا مي‏كنند و از عبارت "مؤمنين و مؤمنات " استفاده مي‏كنند كه كلّي است و جنبه‎هاي شخصي در آن مطرح نيست.

تقاضا در دعا:
در اينجا تقسيم‎بندي‎هاي زيادي نسبت به دعا براي غير مي‎شود، يك؛ انسان با توجه به درخواستي كه غير، از او كرده است، نسبت به او دعا كند. دو؛ غير، از كسي درخواست نكرده است، امّا من گرفتاري‎اش را مي‎دانم، بدون اين كه او درخواست كند، من براي رفع گرفتاري‎اش دعا مي‎كنم. سه؛ براي غيري دعا مي‎كنم كه به من خدمتي كرده است؛ چون به من خدمت كرده است، براي او دعا مي‎كنم. خدمت هم اقسامي دارد كه حالا لازم نيست به شخصِ من خدمت كرده باشد، ممكن است نسبت به وابستگان من، چه خويشاوند و چه دوست، خدمتي كرده باشد و گره‎اي از كار آنها باز كرده باشد.

همه اينها جنبه شخصي دارد، همين‎طور جلو مي‎رود تا مي‎رسد به اين كه چون به جامعه خيري رسانده است، برايش دعا مي‎كنم، اينجا ديگر جنبه شخصي كنار رفت. چون به جامعه خدمتي كرده است، من دعايش مي‎كنم. همه اينها دعا به غير كردن است.

دعاي خالصاً، مخلصاً لوجه الله:
بسياري از اوقات اين‎طور است كه انسان، بي‎حساب نسبت به غير دعا نمي‎كند، يك نوع حساب‎گري در آن هست، چه حساب‎گري به خاطر خدمت به شخص خودم باشد چه به خاطر خدمت به جامعه باشد، امّا يك وقت هست كه هيچ كدام از اين مسائل در ذهن من نيست، يعني نه تقاضايي از من كرده است، نه اطلاعي از گرفتاري‎اش دارم، نه خدمتي به من كرده است، بلكه بيني و بين الله، چون يك رابطه معنوي با هم داريم، برادر ايماني يا خواهر ايماني من است، برايش دعا مي‎كنم.

همه قبلي‏ها جنبه شخصي داشت؛ امّا اين كه من فرد يا افراد خاصّي را دعا مي‎كنم و كاري هم ندارم كه گرفتاري دارند يا ندارند، به من خدمتي كرده‎اند يا نكرده‎اند، "دعاي خالصاً، مخلصاً لوجه الله " است. اين بحث‎ها نسبت به دعا كننده و دعا شونده بود.

اقسام مضمون دعا:
يك تقسيم بندي در مضمون دعاها داريم. به طور كلّي مضامين حاجت‎هايي كه مي‎خواهم نسبت به غير مطرح كنم، به دو دسته تقسيم مي‎شوند: حاجت‎هاي دنيوي و حاجت‎هاي اخروي؛ مادّي و معنوي.

حالا در اينجا اين بحث مطرح است كه اوّل نسبت به امور مادّي‎اش دعا كنم و يا نسبت به امور معنوي‎اش؟ كدام مقدّم است؟ اين غير از مسأله غفران است؛ يك وقت اشتباه نشود! من راجع به غفران بحث كردم و ديگر آن را تكرار نمي‎كنم كه هميشه غفران بر همه چيز مقدّم است.

دعا براي غير هرچه باشد خوب است
تمام اينهايي كه من گفتم از اقسام دعا است و به طور كلّي همه‎شان خوب هستند، امّا اينجا بحث خوب و خوب‎تر مطرح است. دعا براي غير، خوب است. هر دعايي كه مي‎خواهد باشد، انگيزه شما هر چه مي‎خواهد باشد، چه خودت را به دعايت ضميمه نكني چه ضميمه كني و انگيزه‎ات اين باشد كه به خودت چندين برابر برسد و چه اصلاً ايثار در دعا داشته باشي، همه خوب هستند و از نظر معارف ما ستايش شده هستند و نسبت به آنها ترغيب هم شده است.

كدام دعا خوب‎تر است؟
دعاهايي را كه داريم، ببينيد، دعاهايي كه در ماه مبارك رمضان مي‎بينيد، اين‎طور نيست كه فقط خودم باشم، دعا نسبت به ديگران هم هست. همه نوع مضامين هم، چه دنيوي و چه اخروي در آنها به كار رفته است. شما اگر به دعاهاي مأثوره‎مان مراجعه‎اي كنيد، مي‎بينيد كه اصلاً اينها روش‎هايي هستند كه در دعاهاي مأثوره به ما آموخته‎اند و همه هم خوب هستند، امّا بحث ما بحث ديگري است، بحث خوب و خوب‎تر است.
بهترين اينها همان قسمي است كه در آن هيچ يك از اموري كه عرض كردم، لحاظ نشده باشد، يعني از من تقاضا نكرده باشد كه دعايش كنم، به من و وابستگانم خدمتي نكرده باشد، حتي خدماتش به جامعه را در نظر نگيرم، چه در قالب شخصي‎اش باشد و چه جمعي‎اش باشد كه از آن به دعاي "خالصاً، مخلصاً لوجه الله " تعبير كردم. اين كمي رنگ ايثار در دعا را به خودش مي‎گيرد و جلسه قبل هم گفتم كه بهترين قسم دعا براي غير، همين ايثار در دعاست و اين را به ما آموخته‎اند.

دعاي پيامبر بدون هيچ تقاضايي از ايشان:
حالا من به عنوان شاهد، سراغ روايتي مي‎روم؛ پيغمبر اكرم به منزل يكي از افرادي كه به ايشان مربوط بودند، رفتند. حضرت وارد آنجا كه شدند، ايستادند و دو ركعت نماز خواندند، بعد از نماز شروع كردند براي او دعا كردن. در اينجا نه صاحب خانه تقاضاي دعا كرده بود، نه خدمتي كرده بود، به منزل او رفتند، گوشه‎اي ايستادند و دو ركعت نماز خواندند، در روايت هم دارد نماز غيرمكتوب، يعني نمازواجب نمي‎خواندند و بعد از نماز هم شروع كردند به دعا كردن براي صاحب خانه. اين را دعاي "خالصاً، مخلصاً لوجه الله " مي‎گويند.

دعاي خالصاً، مخلصاً لوجه الله در متن دعاهاي مأثور:
مي‎خواهم عرض كنم كه معصومين(صلوات‎الله‎عليهم‎اجمعين) در دعاهاي مأثور، اين روش را به ما آموخته‎اند. در متن‎هايي هم كه ما مي‎خوانيم همين‎طور است، اين كه براي مؤمنين و مؤمنات دعا مي‎كنيم كه: "اللهم اغفر للمؤمنين و المؤمنات و المسلمين و المسلمات "؛ يا "اللهم اشف كل مريض "، آيا آنها براي ما كاري كرده بودند؟ اينها دعاهايي است كه به ما ياد دادند، در متن دعاهاي مأثور به ما آموختند كه "خالصاً لوجه الله " دعا بكن. مي‎خواهي براي ديگران دعا كني، به جهت آن رابطه معنوي و اخوّت ايماني كه با او داري، برايش دعا كن، نه به جهات ديگري كه عرض كرديم؛ لذا مي‎گوييم كه احسن دعا براي غير اين است كه هيچ‎كدام از اين شائبه‎ها در آن نباشد كه اين تا حدّي در دعا رنگ ايثار مي‎گيرد. دعايي "خالصاً، مخلصاً لوجه الله " است كه خودم اصلاً در آن مطرح نيستم.

دعاي بدون درخواست افضل است
ما در باب تقدّم و تأخّر در باب اشخاص، مثل ابَوين، فرزندان و خويشاوندان بحث كرديم، چون اينها را بحث كردم و گذشتم ديگر تكرار نمي‎كنم. در باب تقاضا و عدم تقاضا بحثي است كه در اينجا وارد اين بحث مي‎شوم، اينجا هم دعاي بي‎تقاضا افضل از دعاي باتقاضا است. از من چيزي نخواسته، امّا برايش دعا مي‎كنم. اگر انسان بدون تقاضا براي غير دعا كند، افضل است از اين كه غير از انسان تقاضا كند و به خاطر آن تقاضا برايش دعا كند.

حالا خودِ اين تحت چندين قِسم درمي‎آيد؛ چه آنجا كه مطلع باشم او حاجتي دارد، چه مطلع نباشم، چه بدانم گرفتاري دارد چه ندانم. همين كه بدون تقاضا دعا كنم، اين مقدّم است. مي‎خواهم روش بگويم، روش‎هاي دعاهايي كه از ائمه براي ما رسيده است.

حالا من به سراغ دعاي علي(عليه‎السلام) مي‎روم. يك بار علي(عليه‎السلام) براي امام حسن به تنهايي دعا كرد، يك بار براي امام حسين به تنهايي و يك بار هم براي هر دوي آنها با هم دعا كرده است. آنها هم تقاضايي از اميرالمؤمنين نكرده بودند.

دعاي جداگانه امام علي(عليه‎السلام) براي امام حسن و امام حسين:
آنجايي كه در مورد امام حسن دعا كرده است، اين جملات است: "اسْتَوْدِعِ اللَّهَ دِينَكَ وَ دُنْيَاكَ " دين و دنيايت را به خدا مي‎سپارم، " وَ اسْأَلْهُ خَيْرَ الْقَضَاءِ لَكَ فِي الْعَاجِلَةِ وَ الْآجِلَةِ وَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَة "[6] اين مورد شاهد چند بحث دعاي من است. يعني از خدا بهترين قضاي الهي تو را درباره حال و آينده، دنيا و آخرت مي‎خواهم. دعايي كه براي امام حسين(عليه‎السلام) كرده است، اين است: "وَ اعْلَمْ أَيْ بُنَيَّ أَنَّهُ مَنْ لَانَتْ كَلِمَتُهُ وَجَبَتْ مَحَبَّتُهُ " اي فرزندم بدان هر كس گفتارش نرم باشد، دوستي او لازم مي‎آيد، اين اشاره به اثر گفتار نرم است كه گفتار نرم در دل‎ها اثر مي‎گذارد. "وَفَّقَكَ اللَّهُ لِرُشْدِهِ " خداوند به قدرت خويش تو را در راه راستت موفق بدارد، "وَ جَعَلَكَ مِنْ أَهْلِ طَاعَتِهِ بِقُدْرَتِهِ " و به قدرت خودش تو را از فرمان‎بردارانش قرار دهد، "إِنَّهُ جَوَادٌ كَرِيم "[7] خداوند بخشنده بزرگوار است.

دعاي مشترك امام علي(عليه‎السلام) براي حسنين:
آن دعا خاصّ امام حسن و اين دعا خاصّ امام حسين بود، حالا براي هر دو دعا مي‎كند: "اللهم احفظ حسنا و حسينا و لا تمكن فجرة قريش منهما ما دمت حيا " خدايا حسن و حسين را حفظ كن و تا من زنده‎ام اين نابه‎كاران قريش را بر آنها مسلط نگردان، "فإذا توفيتني فأنت الرقيب عليهم " آن‎گاه كه من را از اين دنيا بردي، تو ديگر خودت نگهبان اينها باش، "و أنت على كل شي‏ء شهيد "[8] البته تو بر هر چيزي ناظر هستي.
البته حضرت در اينجا دعايشان را مقيد مي‎كند: "ما دمت حيا " تا آن موقعي كه من زنده‎ام اين نابه‎كارها را بر اينها مسلط نكن! اين گوياي اين مطلب است كه علي(عليه‎السلام) مي‎دانست كه بعدها اين نابه‎كارها چه كار مي‎كنند. لذا همان موقع كه علي(عليه‎السلام) در بستر رحلت بود، به بچه‎هايش اِخبار مي‎كند كه اين نابه‎كارها با شما چه كارها خواهند كرد، همان‎جا مي‎گويد. حتي رو به امام حسين مي‎كند، به خصوصِ امام حسين مسأله عاشورا را مي‎گويد.

مي‎خواستم اين را بگويم اين تعبيري كه در اين دعا است مي‎گويد "ما دمت حيا " يعني خدايا تا وقتي من زنده هستم آن روز را نياور كه من اين صحنه‏ها را ببينم. لذا خود حضرت امام حسين را نسبت به اتفاقاتي كه در روز عاشورا برايش مي‏افتد باخبر كرد. او مي‏دانست كه اينها با فرزندانش چه مي‏كنند؛ حتي مي‏دانست كه با فرزند فرزندانش چه مي‏كنند.


..........................................................
پي نوشت

[1]. بحارالأنوار، ج90، ص386
[2]. سوره الحشر، آيه 9
[3]. بحارالأنوار، ج64، ص350
[4]. غررالحكم، ص396
[5]. وسائل‏الشيعة، ج7، ص110
[6]. نهج‏البلاغة، ص406
[7]. بحارالأنوار، ج74، ص241
[8]. شرح‏نهج‏البلاغة، ج20، ص298




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :