روزه ركن اساسى در تعالى معنوى و تربيت انسانى است
خبرگزاري فارس: روزه مقدمه تقواست و تقوا، وصيت اول و آخر پيامبران است. اگر تقوا باشد، هدايت الهى هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدايت الهى هم بهصورت كامل نصيب فرد و جامعه نمىشودبه گزارش خبرگزاري فارس، پايگاه اطلاعرساني حضرت آيتاللهالعظمي خامنهاي در ايام ماه مبارك رمضان، به صورت روزانه گفتار و توصيههايي اخلاقي از رهبر معظم انقلاب را منتشر ميكند. اين رهنمودها تحت عنوان "سي روز، سي گفتار " و در سحرگاه ايام ماه مبارك بر روي خروجي سايت قرار ميگيرد.
روز نهم "عيد رمضان "
شروع ماه مبارك رمضان، در حقيقت عيد بزرگى براى مسلمانان است و جا دارد كه مؤمنين، ورود اين ماه را به هم تبريك بگويند و يكديگر را به استفاده هرچه بيشتر از اين ماه توصيه كنند. چون ماه ضيافت الهى است، در اين ماه فقط مؤمنين و كسانى كه اهل ورود در اين ضيافتند، بر سر سفره پروردگار منان و كريم مىنشينند. اين، غير از سفره عام كرم الهى است كه همه انسانها بلكه همه موجودات عالم از آن بهرهمندند؛ اين سفره خواص و ضيافت خاصان پروردگار است.
* ركن تكامل
"كتب عليكم الصّيام كما كتب على الّذين من قبلكم ". ما مىدانيم كه نماز و زكات، مخصوص امت اسلام نبوده است؛ بلكه پيامبران قبل از رسول اكرم اسلام صلّىاللَّهعليهوالهوسلّم در صدر احكام خود، نماز و زكات را داشتهاند. "و اوصانى بالصّلوة و الزّكوة ما دمت حياً " از قول حضرت عيسى(ع) است كه به مخاطبان خود مىفرمايد: خدا من را به نماز و زكات وصيت كرده است. از آيات ديگر قرآن هم اين معنا استفاده مىشود. آيه اولى كه تلاوت كردم، مىفرمايد: روزه هم مثل نماز و زكات در شمار احكامى است كه مخصوص امت اسلام نيست؛ بلكه امم سابق و پيامبران گذشته هم مأمور به روزه بودهاند.
اين نشاندهنده اين حقيقت است كه در بناى زندگى معنوى انسانها در هر زمان، همچنانكه نماز لازم است و اين نماز، رابطه معنوى ميان انسان و خداست و همچنان كه زكات لازم است و اين زكات، تزكيه مالى انسان مىباشد، روزه هم واجب و ضرورى است و اين يكى از پايههاى اصلى تكامل انسان و تعالى معنوى اوست؛ والّا در طول زمان و با تغيير اديان مختلف، اين خط، ثابت و مستمر نمىماند.
البته روزه در اديان مختلف و زمانهاى گوناگون و به شكلهاى ديگر وجود دارد؛ اما گرسنگى كشيدن و اندرون را از طعام خالى داشتن و لب و زبان و دهان را در ساعات معينى بر روى تمتعات جسمانى بستن، خصوصيتى است كه در روزه اديان مختلف وجود دارد. پس روزه يك ركن اساسى در تعالى معنوى و تكامل روحى و هدايت و تربيت انسانى است.
* پلكان تقوا
بعد مىفرمايد: "لعلّكم تتّقون ". يعنى اين روزه، پلكانى به سمت تقوا و وسيلهاى براى تأمين آن در وجود و دل و جان شماست. تقوا اين است كه انسان در همه اعمال و رفتار خود مراقب باشد كه آيا اين كار مطابق رضاى خدا و امر الهى است يا نه. اين حالت مراقبت و پرهيز و برحذر بودن دايمى، اسمش تقواست.
نقطه مقابل تقوا، غفلت و بىتوجهى و حركت بدون بصيرت است. خدا، ناهوشيارى مؤمن را در امور زندگى نمىپسندد. مؤمن بايد در همه امور زندگى، چشم باز و دل بيدار داشته باشد. اين چشم باز و دل بيدار و هوشيار در همه امور زندگى، براى انسان مؤمن اين اثر و فايده را دارد كه متوجه باشد، كارى كه مىكند برخلاف خواست خدا و طريقه و ممشاى دين نباشد. وقتى اين مراقبت در انسان بهوجود آمد كه گفتار و عمل و سكوت و قيام و قعود و هر اقدام و تصرف او، برطبق خط مشىاى است كه خداى متعال معين كرده، اسم اين حالت هوشيارى و توجه و تنبه در انسان تقواست كه در فارسى به پرهيزگارى ترجمه شده؛ و مقصود از پرهيزگارى اين است كه حالت پرهيز و برحذر بودن، هميشه در انسان زنده باشد. فايده روزه اين است.
اگر ملتى يا فردى داراى تقوا بود، تمام خيرات دنيا و آخرت براى او جلب خواهد شد. فايده تقوا، فقط براى كسب رضاى پروردگار و نيل به بهشت الهى در قيامت نيست؛ فايده تقوا را انسان باتقوا در دنيا هم مىبيند. جامعهاى كه باتقواست، جامعهاى كه راه خدا را با دقت انتخاب مىكند و با دقت نيز در آن راه حركت مىكند، از نعم الهى در دنيا هم برخوردار مىشود، عزت دنيوى هم بهدست مىآورد و خدا علم و معرفت در امور دنيا هم به او مىدهد. جامعهاى كه در راه تقوا حركت مىكند، فضاى زندگى آن جامعه، فضاى سالم و محبتآميز و همراه با تعاون و همكارى بين آحاد جامعه است.
تقوا، كليد خوشبختى دنيوى و اخروى است. بشريت گمراه كه از انواع سختيها و رنجهاى شخصى و اجتماعى مىنالد، چوب بىتقوايى و غفلت و بىتوجهى و غرق شدن در منجلابى كه شهواتش براى او فراهم كرده است، مىخورد. جوامعى كه عقب افتادهاند، حالشان معلوم است. جوامع پيشرفته عالم هم، اگرچه از بعضى جهات خوشبختيهايى دارند -كه همان هم ناشى از هوشيارى و بيدارى در بعضى از امور زندگى است- اما دچار خلأها و كمبودهاى مرگبارى هستند كه نويسندگان و گويندگان و هنرمندان آنها، امروز با صد زبان آن را بيان مىكنند.
* وصيت اول و آخر
تقوا، وصيت اول و آخر پيامبران است. در سورههاى مختلف قرآن مىخوانيد، اولين سخنى كه انبياى الهى به مردم گفتهاند، توصيه به تقوا بوده است. اگر تقوا باشد، هدايت الهى هم هست؛ و اگر تقوا نباشد، هدايت الهى هم بهصورت كامل نصيب فرد و جامعه نمىشود. اين روزه، مقدمه تقواست.
خداوند در يك آيه ديگر از سوره حديد مىفرمايد: "يا أيها الّذين امنوا اتّقوا اللَّه و امنوا برسوله يؤتكم كفلين من رحمته و يجعل لكم نوراً تمشون به ". تقوا موجب مىشود كه خداى متعال نورى را در قلب و زندگى و راه شما قرار بدهد، تا بتوانيد در پرتو آن نور حركت كنيد و راه زندگى را پيدا نماييد. بشر نمىتواند با سردرگمى حركت كند. بدون شناختن مقصد و هدف، حركت انسانى ميسور نيست. اين نورى كه مىتواند هدف و سرمنزل و راه را به ما نشان بدهد، ناشى از تقوا و پرهيزگارى است. توصيه همه انبيا و اوليا به تقواست...
توصيه مىكنم كه در همه امور و آنات زندگيتان، تقواى الهى را بر خود فرض و لازم بشماريد؛ مخصوصاً كسانى كه در جامعه مسؤوليت بيشترى دارند. اگرچه در جامعه اسلامى همه مسؤولند، اما هرچه مسؤوليت بيشتر و بار سنگينتر باشد، زاد و توشه تقوا بيشتر مورد نياز است. آن كسانى كه در جامعه مسؤولند، بايد بر مايه تقواى خود بيفزايند؛ بدانند كه چه مىكنند و بفهمند كه آيا رضاى الهى در اين حرفى كه مىزنند، در اين اقدامى كه انجام مىدهند و در اين عملى كه مىكنند، هست يا نه؟ اين، معيار و ملاك است. اگر ما تقوا را پيشه خودمان بكنيم، واللَّه قويترين قدرتهاى مادّى هم نخواهند توانست سر سوزنى در اين راه مستقيمى كه ما طى مىكنيم، انحراف بهوجود بياورند.
* دعا، اميد و حركت
ماه رمضان را مغتنم بشماريد. اين روزها را با روزهدارى و اين شبها را با ذكر و دعا به سر ببريد. فصل دعا هم، همين ماه مبارك است. اگرچه هميشه انسان بايد با رشته دعا به خدا متصل باشد اما آيه "و إذا سألك عبادى عنّى فإنّى قريب اجيب دعوة الدّاع إذا دعان " در سوره بقره در خلال همين آيات مباركه مربوط به روزه و ماه رمضان است. در وسط آيات روزه و ماه رمضان، اين آيه "و اذا سألك عبادى عنّى فانّى قريب " آمده كه همه انسانها و همه بندگان را به دعا و توجه سوق مىدهد و دعوت مىكند.
رابطه دعا، رابطه قلبى شما با خداست. دعا، يعنى خواستن و خدا را خواندن. خواستن، يعنى اميدوارى. تا اميد نداشته باشيد، از خدا چيزى را درخواست نمىكنيد. انسان نااميد كه چيزى طلب نمىكند. پس دعا يعنى اميد كه ملازمِ با اميد به اجابت است. اين اميد به اجابت، دلها را مُشتعل مىكند و منوّر نگه مىدارد. به بركت دعا، جامعه بانشاط و اهل حركت مىشود.
* انس يعني تدبر
اين ماه، همچنين بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامى را در ذهن ما قويتر و عميقتر مىكند. بدبختى جوامع اسلامى، بهخاطر دورى از قرآن و حقايق و معارف آن است. آن كسانى از مسلمانان كه معانى قرآن را نمىفهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتّى كسانى هم كه زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را مىفهمند، بهخاطر عدم تدبر در آيات قرآن با حقايق قرآنى آشنا نمىشوند و انس نمىگيرند. مىبينيد كه آيه "لن يجعل اللَّه للكافرين على المؤمنين سبيلاً " يعنى خداوند مؤمنين را زيردست و زبون كفار قرار نداده است، در كشورهاى عربى و بهوسيله مردم عرب زبان در دنيا خوانده مىشود اما به آن عمل نمىگردد. در آيات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نيست؛ لذا كشورهاى اسلامى عقب ماندهاند.
انس با قرآن، يعنى قرآن را خواندن و باز خواندن و باز خواندن و در مفاهيم قرآنى تدبر كردن و آنها را فهميدن. فارسىزبانها مىتوانند از ترجمه قرآن استفاده كنند و كلمات قرآنى را بهطور تقريب بفهمند و مضامين آيات قرآن را دريابند و در آنها فكر و تأمل كنند. اگر در آيات قرآن تأمل بكنيم، اراده و استقامت ما قويتر و بيشتر از اين خواهد شد. همين آيات قرآنى است كه توانست در روزگارى، انسانهايى را تربيت كند كه با دنياى كفر و ظلمات بستيزند. همين معارف است كه ملت بزرگ ما را وادار كرد و مجهز نمود كه با دنياى مدرن مظلَم جاهليت -جاهليت مدرن و جاهليت قرن بيستم- مقابله كند. اميدواريم كه ملت ما روزبهروز به قرآن و حقايق قرآنى نزديكتر بشوند.
خطبههاى نماز جمعه تهران؛69/1/10