به دخت

 




فکرگناه آلود

1- آنچه که در انسان منشا اعمال و رفتار ماست « روح » ماست لذا همه علائم حیاتی، اعم از درونی و بیرونی و تمام اعمال و افکار انسان به روح انسان نسبت داده می شود به طوری که اگر روح از بدن جدا گردد بدن هیچ خاصیتی از خواص موجودات زنده را ندارد.

2- «روح » دارای مرتبه هایی است که در هر مرتبه ای آثاری از آن بروز می نماید در یک تقسیم بندی کلی می توان به دو « قوه عالمه » و « قوه عامله » تقسیم کرد که اولی مرکز تصور، تحلیل، تشخیص، تصدیق و فرماندهی است و دومی کارگزار اجرائی است که در سرتا سر اعضای بدن پخش است و کار انجام می دهد.
3- کسی که عملا گناهی مرتکب می شود، در واقع هم از قوه عالمه نفس خود و هم از قوه عامله آن برای انجام گناه استفاده کرده است. لذا همه مراتب نفس را آلوده کرده است و به همه وجودش مرتکب گناه و قانون شکنی شده است.
4- کسی که عملا مرتکب گناه نشده، ولی فکر گناه به سراغش آمده و آن را رفع نکرده است، بلکه به پرورش آن فکر پرداخته؛ نفس خود را در مرتبه قوه عالمه– که بالاتر از قوه عمل کننده می باشد– آلوده ساخته است، لذا در این مرتبه نفس مرتکب قانون شکنی شده و این خود گناه است. 5- نحوه ورود فکر گناه آلوده به فضای ذهن دو صورت می تواند داشته باشد، زیرا فکر گناه، یا بی اختیار و تصادفی وارد فضای ذهن شده است و یا اینکه عمدا و از روی اراده و خواست خود شخص چنین شده است.
در صورت اول، گرچه به خاطر غیر اختیاری بودن از شمول تکلیف خارج است و گناه شمرده نمی شود ولی دو نکته را درباره آن نباید فراموش کرد:
یکم، اینکه فکر آلوده ولو اینکه غیر اختیاری باشد اثر وضعی و مخرب خود را بر ساختمان نفس می گذارد مانند سمی که بی اختیار خورده شود.
دوم اینکه تکرار چنین صحنه های غیر اختیاری اندک اندک قبح گناه را می شکند و زمینه را برای پرورش آن فکر و سپس اقدام به آن به وجود می آورد.
« من کثر فی فکره المعاصی دعته الیها »
لذا در هنگام خطور فکر گناه آلود باید در اسرع وقت خود را از آن فکر خارج کرد و به فکر دیگری مشغول کرد. ذکر و یاد خدای متعال و پناه بردن به خدا از مکر شیطان رجیم(رانده شده) موثر است.
اما در صورت دوم، یعنی آنجا که ازروی اراده و انتخاب و اختیار خودش به سراغ فکر گناه رفته است- حتی اگر قصد عملی کردن آن فکر را نداشته باشد- عقوبت های خاصی برای او در پی خواهد داشت.
بنابراین فکر گناه نیز اثر منفی دارد. گاهی باعث تیرگی قلب و روح انسان می شود و گاه سبب محرومیت از رزق و روزی می گردد. بعضی از گناهان فکری هم عذاب اخروی به دنبال دارد. در اینجا دو نمونه از روایات که به عقوبت فکر گناه آلوده اشاره دارد ذکر می شود:
قال عیسی بن مریم (علیه السلام):
موسی به شما دستور داد زنا نکنید. اما من به شما دستور می دهم فکر زنا هم نکنید زیرا کسی که چنین فکری را به خود راه دهد مانند کسی است که در خانه ای آتش افروزد که اگر خانه نسوزد دود آتش چهره اش را زشت می گرداند.
ب- مومن نیت گناه می کند ونماز شب و ( و روزی ) بر او حرام می شود. ( محروم می شود )
گناه در مرحله فکر گرچه به ظاهر ممکن است تصور شود از چشم دیگران مخفی است ولی اولیا خدا با دیدن شخص گناهکار به راحتی به نوع گناهی که مرتکب شده پی می برند.
آخرین نکته ای که در این بحث باید بدان اشاره شود مساله افکار شیطانی است که چندین آیه از قرآن کریم به این معنا دلالت دارد. شیاطین با القاء نمودن بعضی از معانی در فکر و قلب افراد انسانی آنان را به متابعت از هوای نفس دعوت می کنند و بالاخره به مخالفت با دین و فطرت و ارتکاب عصیان و گناه سوق می دهد البته باید توجه داشت که القائات شیطانی طوری نیست که انسان آن را احساس کند و میان آنها و افکار خودش فرق بگذارد بلکه گمان میکند فکر خودش است.
بعضی از افکار والقائات شیطانی که وارد بر قلب می شوند عبارتند از:
1- دعوت به کفر ( کمثل الشیطان اذ قال للانسان اکفر)
2- وسوسه و اندیشه بد ( و اما ینزغنک من الشیطان نزغ فاستعد بالله )
3- اینکه برخی بر برخی دیگر سخنان فریبنده اظهار کنند ک یوحی بعضهم الی بعض زخزف القول غرورا
4- اینکه با وعده فقر و ترس به کارهای زشت بپردازند ان الشیطان یعدکم الفقر و یامرکم بالفحشا
5- نعوذ بالله السمیع العلیم من الشیطان الرجیم.




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :