به دخت

 




با اذیت های مادرشوهر و خواهر شوهرم چه کنم؟

سوال:

سلام خسته نباشید ببخشید وقتتان را میگیرم من 11سال است که با همسرم زندگی می کنم و 2 تا بچه دارم خیلی به همسرم علاقه دارم همینطور زندگی و بچه هامو دوست دارم من واقعا به کمک شما نیاز دارم لطفا راهنماییم کنید در زندگیم مشکلاتی هست که دیگر نمی توانم تحمل کنم مادر شوهر و خواهر شوهری دارم که زندگی گرم و صمیمی منو به جهنم تبدیل می کنند اونا با حرفهای کنایه و زخم زبون منو دیونه می کنند وقتی میشینم با شوهرم در مورد اونها حرف بزنم باهاش درددل کنم تا ارام بشم اولین حرفی که میگه ،حرف نزن دروغ نگو همه اش تقصیر خودت تو مریضی اون حرفها را از خودت میگی با این حرفهای اون من دیگه به زندگی ناامید میشم چکار باید بکنم زندگیم نپاشه من اگه با خانواده همسرم هم قطع رابطه بکنم اون تو خونه در هر کاری با من لجبازی میکنه من چه راهی برم که اون هم راضی باشه راهنماییم کنید بی نهایت ممنون امید به خدا

 

 

پاسخ کارشناس:

امام على(علیه السلام) مى فرماید:« ضرب اللسان اشد من ضرب السنان؛ زخم زبان از زخم نیزه بدتر است».بحار الانوار ج 71، ص286

مطمئناً ایـن کـه مادر شوهر و یا خواهر شوهرتان با نیش زبان شما را برنجانند، هنر نیست؛ زیرا این گونه کارها عقوبتش در همین دنیا دامن آدمى را مـى گـیـرد و کسى بر آن ها مسلط می شود که همین بلا را بر سرشان در خواهد آورد؛ زیرا دنیا دار مکافات است و نباید از مکافات عمل غافل شد.

در ادامه مطالبی بیان خواهد شد که شاید احساس کنید در بیان راهکارها اندکی نوک پیکان را در این ماجرا به سمت شما نشانه رفته ایم، لطفاً از ما نرنجید؛ زیرا 1. عقیده بر این است که وقتی رابطه¬ای آسیب می¬بیند، گرچه ممکن است افرادی مثل شما «آدم بدِ داستان نباشند» اما انتظار می رود که با احساس مسئولیّت بیشتری با ماجرا برخورد کرده و فرد مقابل را بیشتر درک نمایید؛ زیرا این شما بودید که با احساس مسئولیّت اقدام به مشاوره نموده اید. 2. بهتر است به دنبال ایجاد تغییر در خود باشید تا تأثیرات دلخواه را بر همسر، خواهر شوهر و یا مادرشوهرتان داشته باشید؛ زیرا آن طور که از ماجرا برمی آید شما کنترلی بر آن ها ندارید؛ بنابراین موفقیت زمانی است که به این واقعیت برسید که با ایجاد کمترین تغییر در خود می توانید تأثیر بزرگ و تغییرات مثبتی لااقل در همسرتان به وجود آورید.

در این زمینه گفتنی است هیچ چیز و هیچ کس نمی تواند زندگی مشترک تان را نجات دهد، مگر آن که شما خود چنین چیزی را از صمیم قلب بخواهید و در همان راستا عمل نمایید؛ زیرا نمی توان بد عمل نمود و انتظار نتیجه ای خوب داشت.

در حقیقت می توان گفت « نجات زندگی» به عنوان هدف شماست، حال جا دارد به گونه ای تفکّر و عمل ننمایید که شما را به جای نزدیک شدن به هدف، فرسنگ ها از آن دور نماید. به عنوان مثال جا دارد در همین ابتدای کار درخواست نماییم فراموش نکنید مادر هر کسی «منحصربه ‌فردترین» افراد زندگی اش است؛ زیرا هیچ‌کس نمی‌تواند بیشتر از یک مادر داشته باشد؛ لذاست که افرادی نظیر شوهرتان متأسّفانه حتّی تحمّل شنیدن برخی واقعیّت ها را در مورد مادرشان ندارند و حتّی ممکن است بی علاقگی شما نسبت به مادر خود را به صورت غیرمستقیم به بی‌علاقگی‌ شما نسبت به خود تفسیر نمایند.

یادتان باشد برای احساس رضایت از زندگی احتیاج به تغییر واقعیّت ها در مورد شوهرتان و یا مادرش نیست، بلکه باید انتظار و نگرش خود را متناسب با واقعیّت های زندگی و چنین افرادی تنظیم نمایید.

وضیح این که اگر شوهرتان آدم خوبی است و از آن هایی نیست که کارش با شما به طلاق و جدایی بکشد و از افرادی نیست که نبایستی از اوّل با وی ازدواج می کردید، جا دارد انتظارات خود را با واقعیّت های خود و خانواده اش متناسب سازید؛ زیرا خالی از لطف نیست که به خاطر داشته باشید که زندگی مثل فیلم سینمایی نیست که در آن، افراد به همه خواسته هایشان برسند و همسر ایده آل و کاملاً مطابق میل خود را پیدا کنند.

هر انسان، خانواده و فامیلی مجموعه ای از نقاط ضعف و قوت است و زندگی هر انسان نیز آمیخته ای از شادی ها و رنجها، شکست ها، پیروزی ها، غمها و ناکامی هاست؛ بنابراین ارزش و قیمت زندگی و همسر خود را بدانید و اجازه ندهید هر چیزی بتواند زندگی شما و شوهرتان را متشنج و بحرانی کند.

مّا آن چه که مربوط به نحوه برخورد شما به عنوان یک فردی مذهبی است. در چنین مواقعی:

- وسط قرار دادن شوهر در مسائل شما و خانواده اش از سوءاخلاق به حساب می آید؛ بنابراین اگر با وابستگان شوهرتان مشکلی دارید منطقی آن است که این مشکل را بین خودتان حل کنید و با خودشان در میان بگذارید.

2- بیان شکایت آمیز از رفتار و گفتار خانواده همسر و درخواست مقابله با آن ها( گرچه شما به چنین نکته ای اشاره ننمودید و گفتید که فقط جهت در دل با شوهرتان مطرح نموده اید؛ ولی مهم آن است که دریابید شوهرتان از نحوه بیان و ... شما چه چیزی برداشت نموده است) توسّط شوهر فقط رنج و ناراحتی همسرتان را تشدید خواهد نمود و در طول زمان باعث عمیق شدن اختلاف ها بین شما و او می شود.

3- به جاى توجه به نیمه خالى لیوان به نیمه پر آن توجه کنید. انسان چیزهایی را می یابد که به دنبال دیدن و شنیدن آن ها باشد؛ بنابراین شایسته آن است که به دنبال جستجو و شکار موارد خوب در زندگی با خانواده همسرتان بوده و با تشویق آن ها به خاطر آن موارد انگیزه انجام کارهای مثبت را در آن ها نسبت به خود افزایش دهید؛ زیرا همین نکته کوچک یکی از بزرگترین راهکارهای افزایش رفتار مطلوب در فرد مقابل است که کاربرد زیادی در جلسات مشاوره و درمان دارد. اگر به درستی بنگرید درخواهید یافت که موارد بسیاری از نمونه های توجّه خانواده همسرتان به شما در روابط تان وجود دارد.

4- از خود انتظار معجزه نداشته باشید که بتوانید افرادی نظیر مادر شوهرتان را قانع کنید رفتار خود را اصلاح نمایند؛ زیرا این افراد به ویژه در سنین بالا خیلی قابل تغییر نیستند؛ بنابراین پس از این که احساس خود را نسبت به رفتارشان با آن ها در میان گذاشتید و مطمئن شدید که رفتارشان از روی غفلت و ... انجام نگرفته با تحمّل چنین رفتاری بدون هیچ دلخوری به امید کسب ثواب صبر نمایید و مطمئن باشید که آن ها باید در مورد تبعات رفتار خود پاسخگو باشند.

5- از رفتار این گونه از افراد عبرت گرفته و سعی نمایید در ارتباط با دیگران به چنین آسیبی دچار نگردید.

6- اجازه ندهید زندگی در جمع خانواده ای که به برخی از ویژگی های آن اشاره داشتید شما را از عمل نمودن بر اساس تربیت شایسته خانوادگی تان جدا سازد.

7- اگر ما توقّع خود را از دیگران پایین آوریم و این را بپذیریم که هر انسانی دارای میزانی از درک و شعور است، نمی‌توانیم از هر کسی انتظار رفتارهای درست و حساب شده داشته باشیم، بدین گونه خودمان راحت‌تر و آرام‌تر زندگی خواهیم کرد و از اطرافیان هم احساس گله و نارضایتی نخواهیم داشت.

8- سعی کنید با افرادی نظیر عروسان دیگر همین خانواده و یا دیگران که شرایط شما را داشته و یا دارند ارتباط برقرار نموده و از تجربیّات آنان برای سازگاری با چنین شرایطی بهره مند گردید.

9- به یاد داشته باشید برنده ها کاری را انجام می دهند که بازنده ها دلشان نمی خواهد. با توجّه به این اصل در کارهای خود با خواهر شوهر و یا مادر شوهرتان حتّی اگر به پیشنهادشان عمل نمی¬کنید از روی سیاست هم که شده مشورت کنید؛ زیرا مشورت خواستن یعنی اهمیت دادن به آن ها و آتشی است بر طوفان لجاجت شان با شما.

10- اگر آن ها تصمیم گرفته اند که مثلاً شما را در جلوی جمع خراب کنند، بسیار ساده است که شما آن ها را ضایع کنید، به این طریق که اگر بد شما را گفتند، شما خونسرد باشید و حتی اگر لایق آن نیستند با لبخند به سویشان رفته و آن ها را بوسیده و در آغوش گیرید. برایشان از این قضیّه داستان سرایی کنید که شما خواهر/ مادر بهترین همسر دنیایید، کسی که من به او افتخار می کنم و ... .

11- سعی کنید با کمی لبخند و طنز کنایه ها را با شوخی رد کنید؛ زیرا عصبانیت اوضاع را بدتر می‌کند. لبخند زدن در جواب کنایه‌هایی که می‌شنوید باعث می‌شود کنایه‌ها کمتر گردد. دیری نمی¬پاید که اطرافیان شما آن ها را سرزنش خواهند نمود و فشار جمع باعث می¬گردد که دیگر به خود اجازه ندهند شخصیّت شما را نادیده انگارند و با زخم زبان باعث رنجش خاطر شما گردند.

12- بسیار مهم است که حتّی در جمع فامیل خود و در کنار همسر خود نیز از آن ها چیزی به بدی نگویید و به آن ها بدی نکنید. می دانم که خیلی سخت است؛ ولی ارزشش را دارد.

1394/9/25




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :