به دخت

 




احساسات فرزندم

چگونه به كودكان كمك كنيم بااحساسات خودكنار بيايند؟

نمونه اي از گفتگوهاي مادر بافرزنداش آن هم تنهادر طي يك روز:

كودك :مامان من خسته ام

مادر:تونبايد خسته باشي ،تازه از خواب بيدار شده اي

كودك:(باصدايي بلندتر)ولي من خسته ام

مادر:توخسته نيستي،فقط كمي خواب آلودي بيالباس بپوش

كودك:(فريادكنان) نه ،من خسته ام!

 

كودك:مامان هواي اينجاخيلي گرمه.

مادر:نه،هواخيلي هم گرم نيست ژاكتت رو در نيار.

كودك:ولي من گرممه

مادر:گفتم ژاكتت رو در نيار

كودك:من ميخوام درش بيارم خيلي گرممه!

 

كودك:اون برنامه تلويزيوني خيلي خسته كننده بود.

مادر :نه تنهاخسته كننده نبو بلكه خيلي ام جالب بود.

كودك:برنامه ي احمقانه اي بود.

مادر:نه آموزنده بود.

كودك:برنامه ي مزخرفي بود.

مادر :اين چه طرزحرف زدنه؟

متوجه آن چه پيش آمدشديد؟

تمام گفتگوهاي ما نه تنهابه جر وبحث ميرسد بلكه بارها وبارها به فرزندانمان ياد آوري مي كنيم كه نبايد به فهم وادراك خوداعتماد كنند وحتما بايد به عقايدما متكي باشند.

باري اينكه بتوان مشكل راحل كرد بهتر است بتوانيم خودرابه جاي كودكانمان بگذاريم.

تصوركن كودكي هستي كه خسته است يااحساس گرما مي كند ويا بي حوصله شدومي خواهدمهم ترين فردبزرگسال زندگي اش اين احساس اورابفهمد.

بهتراست يادبگيريم احساساتمان راباآنچه احتمال دارد كودكانمان احساس كنند هماهنگ كنيم .وقتي اين كارراانجام دهيم به نظر مي رسدكلمه ها به طور طبيعي برز بانمان جاري مي شوند.اين حالت صرفااستفاده از يك روش كار نيست بلكه وقتي ميگوييم :پس باوجودي كه تازه ارخواب بيدارشده اي هنوز خسته اي !يامن احساس سرما مي كنم ،ولي اينجابراي توگرمه.وياآیه فهميدم كه از برنامه ي تلويزيون زياد خوشت نيامد.واقعابه اين جملات معتقدمي شويمخ.چون مادوانسان متفاوت وداراي تفكر واحساس متفاوتيم.هيچ كدام از ما نه كاملا بر حق است ونه كاملا در اشتباه.هريك ازمااحساس هاي مخصوص به خودمان را داريم.

اين روش ومهارت ،به طور چشم گيري موجب كاهش دعواها وجر وبحث هاي دائمي كودك يانوجوان ووالدين آن ها مي شود.

كودكان اگر گوش شنوا وواكنش همدلانه اي در كنارخودداشته باشند ،مي توانند به خودشان كمك كنند،اماكلمات وجمله هاي همدلانه ،به صورت طبيعي بر زبان جاري نمي شوند.زبان مادري مااين گونه نبوده است.اكثر ما در شرايطي پرورش يافته ايمكه در آن احساسات دروني ما بارها انكار شده است.براي اينكه بر زبان جديد تسلط كافي پيدا كنيم ،بايد روش آن راتمرين كنيم وبياموزيم.

براي كمك به كنار آمدن با احساسات

يك-به جاي توجه ناقص،با توجه كامل به صحبت ها گوش كنيد(شنود موثر داشته باشيد)

دو-به جاي پرسش هاي متعدد ونصيحت ،با استفاده از كلمه هايي مانند :اوه ،فهميدم ،درست ، و....نشان دهيدكه احساسات كودك را درك كرده ايد.

سه-به جاي انكار احساسات براي احساس هاي كودك اسمي پيداكنيد.:(مثال ،كودك:جوجه ام مرده اون تا همين امروز صبح زنده بود .پدر ،خيلي بد شد،منم ناراحت شدم.

چهار-به جاي توضيح ودليل آوردن ،آرزوها وخواسته هاي كودك را درعالم خيال برآورده سازيد.(مثال،كودك:من گندم برشته مي خواهم.مادر:كاش گندم برشته توي خونه داشتيم ،كاش مي شد باجادوگري يك جعبه گندم برشته برات حاضر كنم.)

 

نمونه ها را ديديد؟چهار روش ممكن براي كمك به كودكي كه تحت فشار روحي است،عبارتند از:گوش دادن به حرف هاي او باتوجه كامل،تصديق احساسسات كودك ،گفتن يك كلمه ،نامگذاري احساسات اووبرآورده كردن تخيلي آرزوهايش.

 

اما شيوه وبرخورد ما مهمتر از هر كلمه اي است كه بر زبان ميآوريم.اگربرخوردما مهربانانه نباشد،هر كلمه اي كه ب رزبان بياوريم به نظر كودك دروغين وتوهين آميز خواهد آمد.كلمات ،تنها در صورتي به دل كودك خواهند نشست كه حامل احساس واقعي همدلي ويگانگي باشند.

تاييد احساسات

گفته كودك.....................................................گفته اي كه حامل درك والد از موقعيت است.

يك-دلم مي خواست يك مشت محكم مي زدم توي دماغ مجيد .........مادر:اي واي به نظرم عصباني هستي.

دو-فقط به خاطر يه بارون مختصر معلم گف نمي تونيم بريم گردش علمي.....مادر:اين موضوع حتما خيلي باعث دلسردي تو شده.

سه-مريم منوبه مهمونيش دعوت كرده ولي نمي دونم......مادر:خب مثل اينكه بين رفتن ونرفتن به مهموني ترديد داري.

چهار-نمي دونم معلم جرا براي آخر هفته بايد اين همه تكليف به مابده!....مادر:مثل اينكه ازاين همه تكليف دلخوري.

پنج-بهترين دوست من داره اسباب كشي ميكنه ما داريم از هم دور مي شيم ..مادر:ديدن اسباب كشي ودورشدن يك دوست ميتونه خيلي ناراحت كننده باشه.

مشكل ترين روش در ميان روش هاي چهارگانه ياد شده ،گوشدادن به تخليه ي احساساتكودك ويافتن نامي مناسب براي اين احساس است .مهماين است كه بتوانيم با كودك صحبت كنيم ،تابتواند واقعيت هاي دروني خود را بيان كند.وقتي او بتواند براي ابراز تجربه اش كلماتي مناسب پيداكند مي تواند كم   كم به خود كمك كند.

شما هم سعي كنيد با تمرين ومانند مثال بالا بتوانيد در موقعيت هاي مختلف چيزي رابه زبان بياوريد كه نشان مي دهند درك شما از احساس اوست.

بعد از اين مرحله ممكن است با خودتان فكر كنيد،خب در اين تمرين توانستم واكنشي بروز دهم كه كم وبيش درك مرا از مشكل نشان مي داد.بعد از اين مرحله گفتگوبا كودك بايد چگونه جريان يابد؟چگونه بايد ادامه دهم؟آيابعد از اين مرحله پند دادن اشكالي ندارد؟

 

لطفا پند واندرز ندهيد.من به خوبي مي دانم كه اشتياقتان براي حل مشكل كودك از طريقراه حل فوري ريالتا چه اندازه گمراه كننده است.

مامان! خسته ام                       -خب ،دراز بكش

گرسنه ام                               - خب چيزي بخور

گرسنه نيستم                           - خب ،غذانخور

در برابر وسوسه بهبود فوري اوضاع مقاومت كنيد.به جاي نصيحت كردن ،به قبول وبازتاب احساسات كودك ادامه دهيد.

گفت وگوي پدري با پسرش بعد از يادگيري

پسر: دلم مي خواست يك مشت محكم مي زدم توي صورت مجيد

پدر:اوه، تو عصباني هستي!

پسر:دلم مي خواست صورت خپلش رو له كنكم!

پدر:يعني ايقدر از دستش عصباني هستي؟

پسر : مي دوني اون قلدر چي كار كرده؟بيخودي تو ايستگاه اتوبوس...

پدر :خب....

پسر:دفترچه منو ازم قاپيد وپرت كرد توي آشغالا

پسر:ميدونم اون فكر ميكنه من پرنده سفالي مسخرش رو توي كارگاه مدرسه شكستم

پدر :اين وطري فكر مي كني؟

پسر:آره تموم مدتي كه گريه مي كرد به من خيره شده بود

پدر :اوه...

پسر:ولي من اون پرنده رو نشكستم ،كار من نبود.

پدر:حتم دارم كه كار تو نبوده.

پسر:خب،مخصوصا كه اين كار رونكردم تقصير من نبود كه اون سعيد احمق منو روي ميز انداخت.

پدر:خب پس سعيد تو رو حل داد.

پسر:آره خيلي از چيزاي ديگه روي ميز هم افتادن،ولي تنها چيزي كه شكست،اون پرنده بود نمي خواستم اونو بشكنم.

پدر:تو كه واقعا نمي خواستي پرنده را بشكني.

پسر:ولي اون حرف منو باور نمي كنه.

پدر:فكر مي كني اگه حقيقت رو بهش بگي حرف تو رو باور مي كنه؟

پسر:نمي دونم....به هر حال به اون مي گم،حالا مي خواد باوركنه يا نه.فكر مي كنم از من به خاطر پرت كردن دفترم توي آشغال عذر خواهي كنه.

پدر خيلي متحير شده بود،او هيچ چيزي نپرسيده بود با اين وجود ،پسرش تمام داستان را تعريف كرده بود.

پدر حتي يك كلمه نصيحت هم نكرده بود ولي كودك خودش راه حل رايافته بود.

اظهار نظرهايي مشابه موارد بالا به كودكان آرامش مي بخشد وفكر آنان را براي مقابله با مشكلاتشان آزاد مي كند.

 

مطالب مرتبط:

چرا نوجوانم زودرنجه؟

آموزش زندگی

شخصیت طلبی نوجوان

 

1393/3/20

 



نظرات ارسال شده
کدباکس
پنجشنبه 4 دی 1393


بسیار عالی و با ادبیات ملموسانه.


0
0
مرجان
دوشنبه 26 خرداد 1393


مطالب اين شكلي قابل لمس هستن-دوستشوندارم -ممنون


0
0

ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 


کلمات کلیدی صحبت , همدلي , گفتگو،درك , گفتگو , بانونت , احساس ,


نام شما : ایمیل دوست شما :