به دخت

 




دیگر مرا ام‌البنین نخوانید

ام‌البنین پس از شنيدن خبر شهادت فرزندان شجاع خود، بدون ذره‌اى منقلب شدن، همچون كوهى استوار...

از بشير جوياى حال امام حسين علیه‌السلام گرديد و گفت: جان من و تمام فرزندانم فداى پسر فاطمه، از حال امام و مقتدايم چه خبر دارى؟

 

 

طهورا ابیان

نامش فاطمه و کنیه‌‏اش ام‌البنین یعنی مادر پسران است. البته او روزهایی این لقب را گرفت که هنوز هیچ پسری نداشت. پدرش حِزام، و مادرش ثمامه یا لیلاست. همسرش امام اول شیعیان حضرت علی بن ابی‏ طالب علیه‌السلام و فرزندانش عباس علیه‌السلام، عبداللّه‏، جعفر و عثمان هستند که هر چهار نفر در سرزمین کربلا و در رکاب امام حسین علیه‌السلام به شهادت رسیدند. آرامگاه ام‌البنین در مدینه منوره و قبرستان بقیع است.

و باز هم تاریخ گواه خوبی است که پدران و داییان حضرت ام‌البنین از دلیران عربِ پیش از اسلام بوده‌اند و از انها به هنگام نبرد، دلیرْمردی‌های فراوانی نقل شده است که در عین شجاعت، بزرگ و پیشوای قوم خود نیز بوده‏اند؛ آن‌چنان‌که حاکمان زمانْ در برابرشان سر تسلیم فرود می‌آورند.

«مادر»، شهید شده بود و بچه‌های علی پژمرده و بی‌تاب بودند. امام نگران وضعیت فرزندان بود و از همین روی با برادرش عقیل که دارای علم نسب‌شناسی بود مشورت کرد تا همسری اختیار کند. او از عقیل خواست تا از سلاله یک خاندان دلاور، برایش همسری با استقامت و دلیر انتخاب کند تا بتواند پسرانی دلیر به دنیا بیاورد.

عقیل، فاطمه کلابیه را برای حضرت برگزید که قبیله و خاندانش، بنی‌کِلاب، در شجاعت بی‌مانند بودند و حضرت علی علیه‌السلام نیز این انتخاب را پسندید.

روز اولی که ام‌البنین علیهاالسلام پا در خانه امام علی(ع) گذاشت، حسن و حسین علیهماالسلام مریض و در بستر بودند.
عروس تازه، به محض آن‌که وارد خانه شد، خود را به بالین آن دو عزیز رسانید و هم‌چون مادری مهربان، به دلجویی و پرستاری آنان پرداخت.

ام‌البنین همواره بر آن بود که در زندگی جای خالی مادری همچون حضرت زهرا علیهاالسلام را برای فرزندان ایشان پر کند؛ مادری که در اوج شکوفایی پژمرده شد. فرزندان فاطمه زهرا علیهاالسلام در وجود فاطمه کلابیه، مادر خود را می‌دیدند و رنج فقدانِ مادر را کمتر احساس می‌کردند.

ام‌البنین علیهاالسلام، فرزندان دختر گرامی‌ رسول خدا صلی ‏الله ‏علیه ‏و آله را بر فرزندان خود مقدم می‌داشت و بخش عمده محبت و علاقه خود را متوجه آنان می‌کرد؛ زیرا خداوند متعال در کتاب خود، همگان را به محبت آنان دستور داده است. ام‌البنین خوب آیات قرآن را می‌دانست؛ آن‌جاکه خدای متعال فرموده است:
قل لَّا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى وَ مَن يَقْتَرِفْ حَسَنَةً نَّزِدْ لَهُ فِيهَا حُسْنًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَكُورٌ(1)

ثمره زندگی مشترک ام‌‌البنین علیهاالسلام و حضرت علی علیه‌السلام، چهار پسر بود که به دلیل داشتن همین پسران، او را ام‌البنین، یعنی مادر پسران می‌خواندند. نام فرزندان ایشان به ترتیب عبارتند از: قمربنی‌هاشم حضرت ابوالفضل‌العباس علیه‌السلام، عبدالله، جعفر و عثمان.

فرزندان ام‌البنین همگی در کربلا به شهادت رسیدند و نسل ایشان از طریق عُبیدالله،‏ فرزند حضرت ابوالفضل علیه‌السلام، ادامه یافت.

***
اواخر سال شصتم هجرى كه يزيد بر تخت خلافت نشست، ام‌البنين در شهر مدينه زندگی می‌کرد و حدود شصت سالی از عمر شریفش گذشته بود. او در این سن طبق بیان‌های متعدد امام و همسر خود علی بن ابی‌طالب آماده انجام رسالتى مهم بود و اين رسالت چیزی نبود مگر آماده کردن فرزندانش برای همراهی کاروان حسین بن علی علیه‌السلام تا در رکاب امام خود باشند و با شهادتشان در تاریخ حماسه حسینی جاودان شوند.

ام‌البنين در اين زمان به همراه حضرت عباس(ع) و عروس و نوه‌های پسرى خويش ـ عبيدالله‏ ـ در مدينه زندگى مى‌كرد و هر لحظه منتظر دستور امام زمان خود، نسبت به قیام تاریخ‌ساز حسین علیه‌السلام بود. هنگامى كه امام قصد مكه كرد، پسران خويش را جهت همراهى و محافظت كردن از امام حسين علیه‌السلام و اهل بيت او، به همراه ايشان به مكه فرستاد و خود چونان مردى، سرپرستى تنها عروس و نوه‌هایش در مدينه را به اميد برگشتن امام و يارانش از مكه، به عهده گرفت.

شاید اصلی‌ترین دلیل عدم همراهى ام‌البنين با كاروان حسین بن علی، مشقت فراوان سفر براى او كه پيرزنى شصت و چند ساله بود، به نظر برسد. به علاوه از آنجا كه گرما طاقت‌فرسا بود، به سبب كهولت سن، قادر به همراهى با كاروانيان نبود. وى در مدينه چشم به راه بازگشت كاروان از سفر حج ماند.

هرچند که ام‌البنین خود در جمع کاروان حسینیان نبود، اما چهار پسرش را با حسین راهی کرد و به آنان توصیه نمود تا در همه حال گوش به فرمان امام و مقتدای خود حسین بن علی باشند و دست از حمایت او برندارند.

روزی که کاروان به سرپرستی حضرت زینب به مدینه برگشت، ام‌البنین سراسیمه و به شوق دیدار حسین بن علی به سمت کاروان دوید. در طول این حدود سه ماه، او چشم به راه کاروان کربلاییان بود و در ابتدای ورود بشیر را دید. بشیر بن جذلم که به عنوان پیک امام سجاد به مدینه آمد. ام‌البنین به سراغ بشیر رفت تا احوال اهل بیت علی را از او بپرسد.

در هنگام آمدنِ اين پيرزن به سمت بشير، جمعيت زياد زنان و مردان كوفه، با مشاهده او، به احترام از جلويش كنار رفتند؛ بشير تا نگاهش به اين زن بلندبالا، با قامت رشيد افتاد، از اطرافيان خود پرسيد: اين زن كيست كه مردم مدينه اين‌قدر به او احترام مى‌گذارند؟

جواب دادند: ام‌البنين كلابى ـ همسر على علیه‌السلام و مادر عباس ـ است.

بشير تا ام‌البنين را شناخت، وى را مخاطب قرار داده، با حالت محزون و گرفته گفت: ام‌البنين! خبر دارى عباس و پسرانت را در كربلا شهيد كردند؟

ام‌البنین پس از شنيدن خبر شهادت فرزندان شجاع خود، بدون ذره‌اى منقلب شدن، همچون كوهى استوار، از بشير جوياى حال امام حسين علیه‌السلام گرديد و گفت: جان من و تمام فرزندانم فداى پسر فاطمه، از حال امام و مقتدايم چه خبر دارى؟

ام‌البنين كه حتى پس از شنيدن خبر شهادت تمامى فرزندان خود، به عشق سلامتى امام تا آن لحظه خم به ابرو نياورده بود، وقتى خبر شهادتِ حسين علیه‌السلام را به همراه ديگر فرزندان خود شنيد، رويش را به طرف مردان و زنان مدينه برگرداند و با حالت غمگينانه‌اى، آنان را خطاب كرده گفت: مردم مدينه! پس از شهادت امامم و تمامى پسران رشيدم، از شما مى‌خواهم از اين به بعد مرا ام‌البنين نخوانيد؛ چراكه ام‌البنين يعنى مادر پسران رشيد؛ ولى پس از شهادت فرزندم حسين علیه‌السلام و ديگر پسرانم، هيچ پسرى برایم باقى نمانده است...

***
ام‌البنین خیلی زودتر از قیام کربلا همسر شهید شده بود. اولین شهید محراب و اولین شهیدی که به زهر کینه سرش شکافته گشته بود. او مقام شهید را خوب می‌دانست.

و تو چه می‌دانی که چه بر دل می‌رود وقتی که تمام هستی‌ات را بر روی دست بگیری و به سمت آسمان تقدیم کنی و تنها بمانی در این دنیای خاکی و تنها قدم برداری بر تراب و تنها دلت را بگیری و مرثیه بخوانی و گریه کنی!

و تو چه می‌دانی که مادر چه رنج‌ها می‌برد تا فرزندانش ثانیه به ثانیه قد راست کنند و از شیره جان او استخوان‌ها و دندان‌هایشان محکم شود و جان بگیرند از عصاره جان مادر!

و تو چه می‌دانی فرزندی همچون عباس داشتن یعنی چه!

تو چه می‌دانی که ام‌البنین از سالیان سال قبل بر پیشانی‌اش مهر طلایی مادر شهید خورده بود؛ آنگاه که علی بن ابیطالب از شهادت عباس برایش می‌گفت...

ام‌البنین اگر چه در کربلا نبود، اما یکی از عاشورایی‌ترین زنان تاریخ است. وجود ام‌البنین در کربلا با رشادت‌های ابالفضل اثبات شده است. ام‌البنین با جانش در کربلا بود؛ اگرچه جسمش در مدینه روزگار می‌گذراند.

و تو چه می‌دانی که نام نیکو بر فرزند نهادن، سرشت کودک را در گرو خود قرار می‌دهد؛ او فرزندش را ابوالفضل نامید و چه نامی ‌از این بافضیلت‌تر؟

او در تمام لحظات کربلا لحظه لحظه سوخت.. او تمام اوقات زندگی‌اش کربلا بود؛ چراکه همت به تربیت نسلی گمارده بود که یاوران تاریخ کربلا باشند.

ام‌البنین یکی از زنان عاشورایی است؛ آنگاه که از بشیر اول سراغ حسین را گرفت.. ام‌البنین زنی بود که در پشت جبهه کربلا تلاش می‌کرد.. ام‌البنین نمونه کامل یک زن عاشورایی است با تمام اهداف والا و روحیه استقامتی تاریخ کربلا.

تاریخ گواه است که نام ام‌البنین هم به قیام کربلا گره خورده و تاسوعاهای تمام سال‌ها از محرم 61 تا تمام محرم‌های زمینی و آسمانی، مدیون تربیت حسینی او هستند...

 

1392/8/24




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :