توجه توجه!ناسازگاری
علل احتمالي رفتار ناسازگارانه:
بشر از هنگامي كه پا به عرصهي زندگي گذاشت، نيازهايي را طلب كرد و روشهايي را براي ارضاي خواستههايش در پيش گرفت.
اكنون چنانچه به هر صورت نيازهاي زندگي او ارضا نشود ممكن است در برخي افراد ايجاد ناسازگاري كند. در مورد كودكان و نوجوانان ما- به ويژه گروهي كه در محيط زندگي خويش (خانه و مدرسه) علاوه بر برآورده نشدن نيازهاي ضروريشان، مورد سرزنش و تحقير نيز قرار ميگيرند- اين عوامل ممكن است سبب ناسازگاري آنان گردد و آنان را به لجبازي، پرخاشگري يا كارهاي خلاف وادار كند. عامل محيط نامناسب در ناسازگاري كودك از عوامل مهم به شمار ميرود. محيط نامناسب خانه، مدرسه، محله و جامعه هر يك ممكن است سبب ناسازگاري و حتي انحراف و بزهكاري فرد گردد. فقر از جمله علل و عوامل مهم ديگري است كه سبب ناسازگاري ميشود، فقر عامل بسياري از ناهنجاريهايي است كه ناسازگاري از نتايج آن است؛ البته هر فقري ناسازگاري ايجاد نميكند و هر فقيري ناسازگار يا بزهكار نيست؛ بلكه فقر زماني به ناسازگاري ميانجامد كه وجود آن سبب برآورده نشدن نيازهاي كودك يا نوجوان و سركوبي اميال او گردد، اين نيازها ميتوانند جسماني، عاطفي (حتي نيازهاي امنيتي و آسايش)، درك مطالب و كسب دانش يا حتي نياز به ظاهري آراسته و ايجاد امكان براي مورد توجه قرار گرفتن باشد. شكست خوردن در موارد مختلف و همچنين شماتت شدن از سوي اولياي مدرسه يا پدر و مادر نيز ايجاد ناسازگاري ميكند. معلوليتها نيز سبب انزواطلبي، پرخاشگري و ناسازگاري ميشوند.
بنابراين در مورد ناسازگاري بايد علت را جويا شد و در رفع آن كوشيد و در صورت نياز از خدمات مربيان متخصصان، مشاوران و افراد كارشناس استفاده كرد.
بر اساس اطلاعات به دست آمده متوجه شدم كه علي به علت نحوهي نادرست صحبت و مشكل در گفتار، مورد بيمحبتي از سوي پدر و مادر قرار گرفته است و دانشآموزان در مدرسه، او را در فعاليتهاي گروهي شركت نميدهند.
به طور كلي برخورد خوبي با او نشده و نيازهاي عاطفي او مثل نياز به موفقيت، توجه، كار گروهي و ... برآورده نشده و او از همين عوامل، آسيب ديده است.
وضعيت موجود (طبق اظهارات مادرش)
او همواره وسايل ديگر افراد را خراب يا دستكاري ميكند.
همه جا را كثيف ميكند.
كتابهايش را پاره و خطخطي ميكند.
دچار اختلالات گوارشي است.
رفتار او در محيطهاي خانوادگي مناسب نيست و فراتر از شيطنتها و بازيگوشيهاي معمولي بچهها است.
با ساير كودكان، رفتار خوبي ندارد و بدون دليل آنها را آزار ميدهد.
راهكارهاي ارائه شده به پدران و مادران
توجه داشته باشيد كه احساس بيكفايتي، به بروز واكنشهاي افراطي نامطلوب منجر ميشود؛ بنابراين سعي كنيد در او احساس توانمندي به وجود آوريد (با واگذاري مسؤوليتهاي مختلف به او).
احساس خشم به ناسازگاري منجر ميشود؛ بنابراين سعي كنيد تا جايي كه امكان دارد او را با رفتار خود خشمگين نسازيد.
گوش دادن و ارتباط مفيد، بهترين روش براي كمك به به فرد ناسازگار است.
فرزندتان را متقاعد كنيد كه بدون «قانون»، آزادي وجود نخواهد داشت و اين قانون است كه ميتواند از او دفاع كند؛ از اين رو نبايد به قوانين به ديدهي تنبيه بنگرد؛ زيرا قانون شرايطي را به وجود ميآورد كه همه از جمله خود او در امنيت و آزادي به سر ميبرند.
در مواقع لزوم، به او حق انتخاب داده شود، حتي اگر اين فرصت انتخاب نحوهي انجام يك تكليف از ميان دو تكليف باشد و تا جايي كه امكان دارد دامنهي آزادي عمل او گسترش يابد.
او را به خاطر اعمالش مورد بيمهري قرار ندهيد؛ زيرا اين بيمهري به رابطهي دوطرفهي شما لطمه زده، ميزان اثربخشي اصلاح رفتار وي كاهش خواهد يافت.
براي رسيدن به موفقيت، به او كمك كنيد. (كارهايي را به او واگذار كنيد كه مطمئن هستيد ميتواند به خوبي انجام دهد.)
با همكاري خانواده در روزهاي خاصي او را به كلاس گفتاردرماني ببريد، همچنين از مسؤول كتابخانهي مدرسه بخواهيد تا او به عنوان همكار در زنگهاي تفريح به ايشان كمك كند و به بچهها كتاب بدهد.
با موافقت مسؤولان مدرسه با چند نفر از همكلاسيهاي او صحبت كنيد تا هر چند وقت يك بار روزنامه ديواري بنويسند و او در گردآوري و نوشتن مطالب يا كشيدن نقاشي با آنان همكاري كند.
از مسؤولان مدرسه بخواهيد تا مسؤوليتهاي كوچك را به او واگذار كنند و در موفقيتها، بيدرنگ او را مورد تشويق قرار دهند.
بگذاريد تا با نظارت معلم خود، بخشي از كارها را به عهده بگيرد.
طي جلسات مشاوره كمكم او را از نامطلوب بودن رفتارش آگاه كنيد تا به مرور زمان، اعتماد به نفس و احساس ارزشمندي او تقويت شود و رفتار ناسازگارانهاش كاهش يابد.
از مربي پرورشي بخواهيد تا او در فعاليتهاي نمايشي مدرسه، نقشهاي كوچكي را اجرا كند.
نتيجه
چند ماه بعد:
علي خوشحال است و ديگر احساس نميكند كه همه با او مخالفند.
براي موفق شدن، راه مطلوب و قانونمند را انتخاب ميكند.
با كمك همكلاسيهايش عقبماندگي درسي او تا اندازهاي جبران شده است.
غيبتهايش بسيار كم است.
در كارهاي فوق برنامه، بسيار موفق است.
درمانگفتاري او هنوز ادامه دارد و خانوادهاش بسيار راضي است.
مشاوره با پدر و مادرش مفيد بوده؛ زيرا باعث شده تا اندازهاي تغيير رفتار بدهند.
بچهها علي را دوست دارند.
خصوصيات شخصيتي كودك ناسازگار
معمولاً عبوس و بيحوصله است.
تصور ميكند همه با او مخالف هستند.
از عدم موفقيت هراسي ندارد و براي موفق شدن سعي نميكند.
گاهي افت تحصيلي دارد.
از مدرسه خوشش نميآيد و زياد غيبت ميكند.
دعوا و مشاجره ميكند.
در كلاس، بدون اجازه جابهجا ميشود.
تمركز حواسش كم است.
نسبت به مسائل بيتفاوت است.
علل احتمالي ناسازگاري كودكان
عدم ابراز محبت و علاقه از طرف والدين
اثرات محيطي
شركت ندادن در فعاليتها
عدم درك صحيح بزرگترها و گروه همسالان
برخورد ناصحيح
احساس حقارت
كمبود مواد غذايي
نامناسب بودن ظاهر
احساس شرمساري از والدين
ضعف در رشد جسماني
1392/6/16