به دخت

 




نت هشتم:موسیقی و روح من !

تا به حال شده از شنيدن صداي ملايم جويبار، يا صداي آواز پرندگان، يا زمزمه باد با درختان حالتان بد شود، يا احساس بدي بهتان دست بدهد؟

احتمالاً پاسخ اکثر افراد به جز کساني که خاطره بدي دارند به اين سوال منفي است. اما اگرهمين سوال درمورد بسياري از موسيقي هايي که هر روزه درگوشه وکنار جهان و کشورمان ساخته مي شود نظري اين چنيني نداشته باشيم و چه بسيار موسيقي هايي را بتوان نام برد، که شنيدنشان نه تنها حال خوشي به آدم نمي دهد، که تاثير معکوس هم مي گذارد.

 

شايد دريک تقسيم بندي ساده بتوان موسيقي را به دو دسته تقسيم کرد:

1ـ موسيقي طبيعي. 

2ـ موسيقي هنري.

 

موسيقي طبيعي، عبارت است ازاصوات و نغمه هايي که ازطبيعت و يا از حنجره حيوانات شنيده مي شود؛ مانند صداي برگها و درختان هنگام وزيدن باد و يا مثل آواز پرندگان. موسيقي هنري، عبارت استاز آهنگهايي که انسان با وسايل مصنوعي (چون ويولون،گيتارو...) مي سازد و در يکي از 7 دستگاه اصلي موسيقي نواخته مي شود. تفاوت موسيقي طبيعي و مصنوعي يا هنري را شايد بتوان در اين مسئله دانست که آهنگ هاي طبيعي داراي سير ملايم و يکنواخت هستند وهمواره براي انسان جذّاب و آرامش بخش بوده و بر نشاط انسان به صورت واقعي مي افزايد. احتمالاً شما هم چنين آرامشي را از محيط هديه گرفته ايد، ولي آهنگهاي مصنوعي داراي ارتعاشات و زير و بم هاي گوناگوني هستند که سلسله اعصاب از آن اثر مي پذيرند و البته به ميزاني که اين موسيقي از حالت ملايمت و يکنواختي متناسب با سيستم عصبي خارج شود، نه تنها دلنشين نيست که زيان بخش هم خواهد بود.

 

از همين جاتکليف ما مشخص است که با موسيقي طبيعي کاري نداريم، و حرفمان درباره موسيقي هنري،آن هم از نوع غير حلالش است.(براي آشنايي با تفاوت هاي موسيقي حلال و حرام و احکاممربوط به آن هم مي توانيد ابتدا سلسله احکام مربوط به موسيقي را مطالعه کنيد.( تاثيرموسيقيدربارة حوزة تأثيرگذاري موسيقي و اين که اصالتاً مخاطب آن جسماست يا روان يا هردو بايد گفت: «مخاطب حقيقي اين هنر، مغز و روان انسانها است، نهحس بينايي و شنوايي؛ زيرا اين دو حس چيزي جز واسطه انتقال اصوات فيزيکي به مغز وروان انسانها نيست. تيز گوش ترين انسانها که دريافت دروني از معناي موسيقي ندارند،هيچ درکي درباره آن نمي توانند داشته باشند، حتي تفسير و چگونگي برداشت انسانهايي که در يک جامعه و در پوشش يک فرهنگ و يک محيط و سرگذشت زندگي مي کنند هم گوناگوناست،  اگرچه همه آنان ازحس شنوايي مساوي برخوردار بوده باشند

 

1-اثرات معنوي و روحي موسيقي:

روح انسان، مهمترين جنبة وجودي انسان است و هرچه که بر آن اثر بگذارد، مي تواند در کمال و سقوطش،مؤثّر باشد. از اين جا اهمّيت اثر موسيقي بر روح و روان انسان مشخّص مي شود. ما دراين بخش مهمترين آثار موسيقي را بر روح بررسي مي کنيم:

 

گمراهي وغفلت ازخدا:

از بزرگ ترين آثاري که براي موسيقي ذکر شده است دور شدن ازياد و ذکر خداست. قرآن در سورة لقمان يكى از عوامل گمراهى و ضلالت را «لهو الحديث» دانسته است. «ومِن النّاسِ مَن يشتري لَهوالحديثِ ليضلَّ عن سبيلِ الل

ه(2) لهويعني غفلت، يعني دورشدن از ذکرخدا، دورشدن از معنويت، دورشدن از واقعيتهاي زندگ، دورشدن ازکار وتلاش و فرو غلتيدن در ابتذال و بي بند وباري

(3). در روايات اسلامى از «لهوالحديث» نيز به «غنا» تفسير شده است.

(4) شنيدن غنا و موسيقى آن چنان اراده انسان راسست و غريزه جنسى شخص را تحريك مى‏كند كه شخص را از ياد خدا و قيامت باز مي دارد لذا ازعوامل گمراهي به حساب مي آيد.

 

گرايش به فساد:

غناو آواز مطرب و لهوى، انسان را به سوى شهوت و فساد اخلاقى مى‏كشاند و از راهپرهيزكارى باز مى‏دارد. يک دليل ساده هم براي آن اين است که هر مرکز فساد و فحشايي که در دنيا وجود دارد، موسيقي يکي از لوازم جدايي ناپذير آن است. در حديثى از نبىاكرم  صلی الله عليه و آله   آمده است : «الغناءُ رقية الزنا»:«غنا نردبان زنااست».

 

5-سوء عاقبت:

براي اثبات سوء عاقبت، به واسطةغنا و موسيقي به يک داستان کوتاه که در زمان امام صادق  عليه السلام  اتفاق افتاده است، اکتفا مي کنيم، چرا که آن چه در زمان آن بزرگواران رخ داده، صرفاٌ يک داستان نيست بلکه بايد عبرت براي سايرين وآنان که در زمانهاي بعد مي آيند قرار بگيرد. مردي به امام صادق عليه السلام  عرض کرد: همسايگان من کنيزاني دارند که آواز مي خوانند و با عود (يکي ازآلات موسيقي) مي نوازند. چه بسا به هنگام قضاي حاجت، نشستنم را طول مي دهم، تا صداي آنها را بيشتر بشنوم. امام فرمودند: «اين کار را نکن. در روز قيامت در برابر خداوندهيچ عذري نداري؛ مگر سخن حق را نخواندي که مي فرمايد: گوش، چشم، دل، مسئولند و دربرابر کارهايي که کرده اند، مورد سؤال واقع مي شوند.» مرد عرض کرد : به خدا سوگند گويا اين آيه را تاکنون نخوانده و نشنيده بودم. ديگر به خدا اين کارها را انجام نميدهم و از اوآمرزش مي طلبم. امام سپس فرمودند: «برخيز و غسل کن و آن چه مي تواني نماز بخوان، چون تا کنون به گناه بزرگي مشغول بودي و چه بد حال وتيره بخت بودي اگربدون توبه و بر اين حال از دنيا مي رفتي.»

 

 

1-جعفري،محمدتقي،موسيقي از ديدگاه فلسفي ورواني،ص117و118.

2-سوره مبارکه لقمان(31)،آيه6.

3- قدوسي، حسن، نکته هاي ناب،ص102.

4- وسائل الشّيعه،ج12،باب99،ص226،ح7.

5- مجلسي،محمدتقي،بحارالأنوار،ج79،باب99،ص247،ح26.

6- طباطبائي،محمدحسين،ترجمةتفسير الميزان، ج13،

 

نویسنده:نویسنده : هادی اسپنانی

ادامه دارد ...

 

 

 مطالب مرتبط:

 

پرونده موسیقی

 

نت اول:چراموسیقی حرام است؟

 

نت دوم:نظر انديشمندان جهان درمورد موسيقي

 

نت سوم:اثرات سوء موسیقی بر جسم و روان

 

نت چهارم:موسیقی ، مخدر روح

 

نت پنجم ، موسیقی با جسم ما چه می کند ؟

 

نت ششم:بااین عینک به موسیقی نگاه کنید

 

نت هفتم:بااین عینک به موسیقی نگاه کنید(قسمت دوم)

 

 

1392/6/2




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 


کلمات کلیدی موسیقی،روح من ,


نام شما : ایمیل دوست شما :