به دخت

 




هیس دخترها فریاد نمی زنند !

موضوع این فیلم باور غلطی است که  در ذهن تاریخی عامه مردم شکل گرفته است و قصه این فیلم درباره دختری به نام شیرین  است که در شب نامزدی خود مرتکب قتل می شود . در ادامه فیلم در می یابیم که علت وقوع قتل ، حادثه ای است که در زمان کودکی شیرین رخ داده و او را سال ها آزار داده است . حادثه ای که با پیوند سهل انگاری پدر ، مادر ، مربیان مدرسه ی شیرین و خباثت مراد ( مستخدم منزلشان) شکل گرفته است .

 

 

 متاسفانه با شکل گیری این تفکر که وظایف مادرانه و پدرانه را می توان به مهد کودک ، مدرسه و یا حتی مستخدم منزل(!) سپرد زمینه وقوع چنین اتفاقاتی بیشتر شده است . در سکانسی از فیلم شاهدیم که پدر و مادر شیرین حاضر نمی شوند به خاطر دختر 8 ساله شان از کارشان بگذرند و روح شیرین را به چند ساعت کار بیشتر می فروشند . واقعیتی که با تمام تلخی اش در جامعه ما جاری است .

یقینا اگر خدای ناخواسته در خانواده ای چنین حادثه ای رخ دهد اولین شیوه برخورد با این موضوع همین خواهد بود : هیس ! دخترها فریاد نمی زنند؛

و لابد فریاد ها را بغض می کنند و ساکت می نشینند تا به مرور به مرگ روحی دچار شوند ؛ که  اولین نتیجه این شیوه غلط ناهنجاری اجتماعی ، چنین خواهد بود که زندگی آینده فرد مورد تهدید قرار خواهد گرفت اگر چه این فیلم راهکاری ارائه نمی دهد و فقط به غلط برخی قوانین را زیر سوال می برد ولی ساخت چنین فیلم هایی در آگاهی خانواده ها نقشی جدی خواهد داشت .

چنانچه در فیلم مشاهده می کنیم وزنه تقصیر مردان در وقوع این حادثه بیشتر از زنان است و این ویژگی است که در نگاه اول ذهن ما را به سمت سازنده آن ، خانم درخشنده هدایت می نماید . این باور نادرستی است و باید در فیلمنامه سهم تقصیر افراد به درستی مشخص شود ؛ به طوری که مغرضانه به نظر نرسد .

متاسفانه فیلم مشکلات حقوقی بسیار جدی دارد که به برخی از آنها اشاره می کنیم :

۱- قصاص نفس در قانون مجازات اسلامی ماده ۲۰۶ تشریح شده است. در این ماده شرط قصاص را قصد قاتل دانسته و قاتل باید عاقل و بالغ باشد. بنابراین اگر دختر در شب عروسی با یادآوری خاطره دوران کودکی به جنون آنی مبتلا شده و مرتکب قتل می‌شود مستحق مرگ نخواهد بود. شهید ثانی در شرح لمعه دمشقیه می‌آورد: “فلا یقتل المجنون بعاقل و لا مجنون، سواء کان جنون دائماً أم أدواراً إذا قتل حال جنونه؛ و دیه ثابت علی العاقله”. جالب اینجاست که حتی دیه بر ذمه قاتل ثابت نمی‌شود و عاقله او باید بپردازد. بنابراین بی‌انصافی است که احکامی این‌چنینی را که تمام شرایط را دقیق و مدقن لحاظ کرده، زیر سؤال ببریم.

۲- مقتول ولی دم ندارد و خانواده دختر به دنبال ولی دم برای رضایت هستند. در اینجا نیز خانم درخشنده حکم را ندانسته زیر سؤال برده است. ماده ۲۰۸ قانون مجازات اسلامی این تدبیر را مبتنی بر منابع اسلامی اندیشیده است که “هرکس مرتکب قتل عمد شود و شاکی نداشته یا شاکی داشته ولی از قصاص گذشت کرده باشد…”. قرآن کریم در سوره مائده، آیه ۴۵ می‌فرماید:”بر آنان مقرر کردیم که جان در مقابل جان و چشم در برابر چشم و بینى در برابر بینى و… و هر که از آن [قصاص] درگذرد پس آن کفاره [گناهان] او خواهد بود”. دلیل حکم ماده ۲۰۸ مشخص است چون در صورت عدم وجود ولی دم و شاکی خصوصی امکان گرفتن رضایت وجود ندارد پس قاتل از همان ابتدا قابل قصاص نیست (حکم این موارد ۳ تا ۱۰ سال زندان است.)

۳- حکم و قانون یک مسئله است و قضاتی که در هر پرونده با شرایط خاص پرونده حکم می‌دهند مسئله‌ای دیگر؛ اگر چنانچه در پرونده موردی، قاضی بر اساس استنباطات خود به این نتیجه برسد که قتل عمد بوده و یا جنون آنی در آن لحظه احاطه نشده بوده است و در نهایت حکم به تقصیر متهم بدهد، این استدلال و استنباط از مواد و قوانین را توسط یک قاضی نباید مبنای فهم خود از دستورات و قوانین مدون قرار داد و قانون مربوطه را زیر سؤال برد. این استدلال‌های متفاوت در تمام نظام‌های دنیا رایج و گریزناپذیر است.

مسائل حقوقی این نقد برگرفته از سایت سینما انقلاب است .

 

نویسنده:سمیه بکشلو

1392/5/18



نظرات ارسال شده
زهرا
یکشنبه 27 مرداد 1392


نکات جالبی اشاره شده بود
با تشکر


2
0

ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :