به دخت

 




نت پنجم ، موسیقی با جسم ما چه می کند ؟

چند بررسی علمی – پزشکی در باب موسیقی:

اختلال در نظام اعصاب بدن و تولید ضعف اعصاب.بر طبق تحقیقات دانشمندان سیستم عصبی بدن انسان به دو بخش اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک تقسیم می گردد.که اعصاب سمپاتیک از ابتدای ستون فقرات شروع و دنباله آن در سایر اعضاء پخش می گردد و وظیفه آن تنگ نمودن رگها و انبساط عضلات و گشاد کردن مردمک چشم بالابردن فشار خون تند کردن ضربان قلب و..میباشد و این اعصاب باعث می شود که انسان در زندگی بیدار و هوشیار و در کارها فعال باشد.

اما شاخه ای دیگر از اعصاب اعصاب پاراسمپاتیک هستند. که این اعصاب همراه اعصاب سمپاتیک و دوش به دوش همدیگر در اعضای بدن وارد می شوند و وظیفه این گروه از اعصاب درست بر عکس اعصاب سمپاتیک است یعنی گشاد نمودن رگها انقباض عضلات تنگ کردن مردمک چشم کاهش فشار خون و...میباشد.و ارمغان این اعصاب برای انسان تنبلی فراموشی و خواب و غفلت می باشد.


اما بر طبق نظر پزشکان متخصص در این زمینه یکی از بدترین عواملی که باعث اختلال میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می شود نوای موسیقی است.به دلیل اینکه اصوات موسیقی  دارای  زیر و بم های  عجیب  و غریب و ارتعاشات متنوع  و گوناگون است و همین  ارتعاشات  و زیر و بم ها باعث می شود  که  اعصاب  سمپاتیک و پاراسمپاتیک در اجرای وظایقشان دچار اشتباه شوند . و این اختلالات به تدریج در تمامی اعضای بدن از قبیل چشم گوش زبان قلب معده طحال روده مثانه رگهای تناسلی و... تاثیرات سوء و مضری ایجاد می کند و رفته رفته این عدم تعادل میان اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک منجر به پدید آمدن بیماری ضعف اعصاب در انسان می شود که نتیجه این بیماری آن است که اصول زندگی انسانی یعنی هضم جذب دفع و ترشح مواد و..... از هم گسیخته می شود و انسان در پرتگاه نیستی و مرگ قرار می گیرد

 

لذا این بیماری در میان موسیقی دانان بازار گرمی دارد و چنان در وجود این افراد ریشه دوانده است که افرادی مانند "بتهون" و "ریشارد واگنر" که دو موسیقی دان معروف و مشهور هستند به خاطر این بیماری از خدا طلب مرگ کردند.و طبق آمار دانشمندان بیش از 80٪ موسیقی دانان مبتلا به این مرض می باشند.   

 

آسیب رساندن به قلب و ایجاد سکته.

قلب ماهیچه ای عضله ای و میان تهی است که رشته حیات آدمی را به دست گرفته است.قلب یک انسان به طور معمول در هر 24 ساعت متجاوز از صد هزار مرتبه ضربان دارد و در هر دقیقه متوسط 70الی 75 بار می زند.و این تعداد ضربان بنابر موقعیت و نیاز بدن گاه تند می گردد گاه کند.که کار این تند نمودن و کند کردن ضربان قلب همانطور که در بحث پیش گفتیم بر عهده اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک می باشد.بنابراین مادامی که

این دو عصب به وسیله های محرک های خارجی تحریک نشوند تعادل بین ضربان های قلب برقرار است. وهمان گونه که گفتیم اصوات موسیقی به خاطر زیر و بم هایی که دارند یکی از شدیدترین محرکهای اختلال در نظام اعصاب انسان می باشد . در نتیجه به خاطر تاثیر صدای موسیقی بر اعصاب سمپاتیک و پاراسمپاتیک در کار این دو عصب اختلال وارد می شود و بر اثر همین تاثیرات ضربان قلب از حالت عادی و طبیعی اش خارج می شود و چه بسا ادامه این حالت قلب به مرور زمان منجر به سکته یا بیماریهای خطرناک دیگر در افرادی می شود که با موسیقی سروکار دارند.برای نمونه "شوبرت و مندلسن"دو موسیقی دان معروف هستند که بخاطر سکته فوت نمودند.

 

آسیب رساندن به دستگاه شنوائی.

گوش اندام شنوائی و وسیله مشخص نمودن صداها و یک عضو کم مقاومت و حساس و ظریف است. برای شنیدن یک صدا به طور مختصر باید مراحل زیر طی شود . ابتدا وقتی صداها از سوراخ گوش وارد حفره گوش بیرونی می شوند از آنجا به گوش میانی که مکان پرده صماخ است می رسند و پرده صماخ را مرتعش می کنند و این ارتعاشات توسط سه تکه استخوان به نامهای چکشی سندانی و رکابی به گوش درونی می رسند و در آنجا مایع گوش درونی را می لرزانند و این لرزش توسط میلیونها سلول شنوائی که در آن مایع قرار دارند حس می شود . عصب شنوایی این حس را به مخ می برد و به این طریق ما می توانیم صداها را ادراک نماییم .

اما بر طبق تحقیقات دانشمندان اصوات موسیقی چون مصنوعی و غیر طبیعی هستند فشاری چندین برابر صداهای دیگر بر سلولهای شنوایی وارد می سازند. که هر چقدر این موسیقی ها نامطبوع تر باشد ارتعاشات سلولهای شنوایی بیشتر و شدیدتر می گردد . و این لرزشها و ارتعاشات غیر طبیعی ، هر بار باعث از بین رفتن تعدادی از سلولهای شنوایی می شود ودر مدتی نه چندان زیاد برای کسانی که به موسیقی و آوازه خوانی اشتغال دارند تولید ضعف سامعه و در سطح بالای آن "کری" ایجاد می کند. روی همین اصل چند تن از موسیقی دانان مشهور از جمله روبرت شومان آلمانی که از 18 سالگی به تحصیل موسیقی پرداخته بود در اثر پیمودن راه افراط و تفریط در تعلیم و تعلم موسیقی در سن 42 سالگی به کلی از نعمت سامعه و شنوایی محروم گشت . وسرانجام در سال 1856 در سن 46 سالگی دار فانی را وداع گفت.

 

عامل اصلی فشار خون !

پزشکی در اروپا ضمن تجسس از علل فشار خون که در دنیای جدید بسیار فراوان شده است بازوبند فشار خون را به بازو بسته و دکمه رادیو را باز و با گوش دادن برنامه های مختلف موسیقی به نتایج زیر رسید:

1.هر قدر موسیقی نامطبوع و زننده باشد درجه فشار خون زیاد می شود و این افزایش به قدری بود که پزشک مزبور را متوحش ساخت.

2.برخی از موسیقی ها که به ظاهر اثر آرام کننده داشت تا مدتی که ادامه دارد فشار خون را از حد معمول پائین تر می آورد.

بالاخره موسیقی چنان تاثیری در فشار خون پزشک داشت که حقیقتا سلامتی او را تهدید می کرد بنابراین او سریع پیچ رادیو را بست. در آزمایشی دیگر دکتر پاول مقداری از گلبولهای سفید و قرمز خون را در یک لوله بلوری جای داد و در لوله را محکم بست و سپس آن را در میان حوضچه ای پر از آب قرار داد و به وسیله برق امواجی در آب ایجاد کرد که آهنگ های ترس آوری از آن برمی خواست . در طول 10دقیقه که این امواجها با آوای مخوفش ادامه داشت یک نیمه از گلبولها جان سپردند و نیمه دیگر در آستان مرگ افتاده بودند.

3.در تحقیقی دیگر


دکتر " اواین " پس از مطالعات فراوان به این نتیجه رسید که ساز و آواز علت اصلی فشار خون به شمار می روند. برای اطمینان سیمی از گیرنده رادیو به خود بست و این نتیجه بدست آمد : که هر قدر انسان از یک قطعه بدش آید همان اندازه فشار خون بالا می رود و بالعکس هر چقدر که از قطعه ای خوشش آید همان اندازه فشار خون پایین می آید.



موسیقی و بیماری  مانی .

آهنگهای شور انگیز موسیقی می تواند به قدری اعصاب را تحریک کند و نظام آنها را در اثر تهیج فوق العاده مختل نماید که انسان را دچار اغتشاشات و آشفتگی های روانی بنماید و در نتیجه باعث جنب و جوش های ناگهانی - خنده های بیجا - پرحرفی - ادای سخن مسخره و ..... گردد و در نتیجه باعث می شود که شخص دچار مرض که نوعی جنون است گردد.

دکتر "هربرت کارول"  استاد دانشگاه نیوهمشایر آمریکا در کتاب بهداشت روانی مرض مانی را به سه درجه تقسیم کرده است و علائم درجه اول را با نام مانی ساده این طور تشریح می کند: در این مرحله که حالت خفیف بیماری است بیمار در خود ناراحتی حس می کند و پیوسته نا آرام است . مردم عادی آنرا با عصبانیت و تند خویی شخص مبتلا به این بیماری اشتباه می گیرند. در این مرحله از بیماری بیمار حس می کند که باید در جنبش و فعالیت باشد. او نمی تواند آرام یک جا بنشیند و به حرف دیگران گوش بدهد غالبا بیمار با انگشتانش بر روی جسم زیر دستش می زند. همواره می خواهد کاری را انجام دهد آن هم با عجله و شتاب . که در ادامه هر چه بیماری شدت پیدا می کند و به مراحل بحرانی خود می رسد نا آرامی مریض بیشتر می شود.

بیماری سیکلوتمی

پخش آهنگهای شور انگیز و غم انگیز پشت سر هم از شاهکارهای برنامه های صدا و سیما است و می توان به یقین ادعا نمود که سالانه هزاران نفر قربانی این شاهکار شوم می شوند. زیرا اگر شنونده ای هم از آهنگهای شور انگیز و هم از آهنگهای غم انگیز استفاده نماید ممکن است به بیماری "سیکلوتمی" مبتلا گردد.

نویسنده کتاب " تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب " چنین می نویسد : من شاهد بیماری سیکلوتمی زنی بودم که داستان او از این قرار است :


این زن کودک خردسال خود را از دست داده بود و چون دچار ناراحتی شدید شده بود نزدیکان وی برای اینکه او را سرگرم کنند وی را مشغول موسیقی نشاط انگیز به طور شبانه روز نموده بودند که بعد از مدتی این بانو دچار مرض سیکلوتمی شده بود . گاهی می خندید و ناگهان گریه می کرد و باز پس از مدتی به حال نشاط در می آمد . علت آن بسیار روشن است و آن تضاد میان روحیه او در وقت از دست دادن کودکش و روحیه او در زمان شنیدن موسیقی های نشاط انگیز است.


بنابراین نتیجه می گیریم که برنامه های غم انگیز و نشاط انگیز که بدون فاصله از صدا و سیما پخش می شود چه سرنوشت های ناراحت کننده ای بر روح و روان و زندگانی انسانها می گذارد . و عامل اصلی این جنایت دست اندر کاران این سازمانها می باشند.

منابع :

کتاب ساز و آواز صفحه

کتاب تاثیر موسیقی بر روان و اعصاب صفحه

تهیه و تنظیم: سمیه بکشلو

1392/5/5




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 


کلمات کلیدی موسیقی،نت ,


نام شما : ایمیل دوست شما :