به دخت

 




چرا باید عزاداری کرد؟

زنده نگه داشتن مکتب اسلام

ائمه طاهرین (ع) نور واحد هستند و هدف همه آنها یکی است- که عبارت است از تلاش، کوشش، نثار و ایثار برای احیای دین و روشن نگه داشتن چراغ مکتب. از این رو زنده نگه داشتن نام و یاد هر کدامشان، باعث زنده ماندن اصل مکتب الهی است. لیکن سالار شهیدان (ع)، خصوصیتی دارد که زنده نگه داشتن نام و یاد او، تأثیر به‌سزایی در زنده نگه داشتن مکتب اسلام دارد.

روضه سید الشهدا (ع) برای حفظ مکتب سیدالشهدا (ع) است. آن کسانی که می‌گویند روضه سیدالشهدا (ع) را نخوانید، اصلاً نمی‌فهمند مکتب سیدالشهدا (ع) چه بوده و نمی‌دانند یعنی چه. نمی‌دانند این گریه‌ها و این روضه‌ها، این مکتب را حفظ کرده است. الان هزار و چهارصد سال است که با این منبرها، با این روضه‌ها و با این مصیبت‌ها و با این سینه‌زنی‌ها، ما را حفظ کرده‌اند. آنها که توصیه کردند که عزای حسین بن علی (ع) باید زنده بماند، برای این بوده که هدف حسین بن علی (ع) مقدس بود. حسین بن علی (ع) یک مکتب را به وجود آورد، می‌خواستند مکتبش زنده بماند. اصلاً حضرت سیدالشهدا (ع) چه احتیاجی به گریه ما دارد؟

 

 

این که ائمه (ع) اینقدر اصرار کردند به این که مجمع داشته باشید، گریه بکنید، چه بکنید، برای این است که این، مذهب ما را حفظ می‌کند.

 

دعوت به دین

سوگواری برای اهل بیت (ع)، دعوتگاهی است به سوی دین به نیکوترین وجه و بهترین برنامه و سلاحی برای اسلام است که خواب‌آلودگان را بیدار می‌کند و نادانان را از مستی به هوش می‌آورد و جان‌های تشنه را سیراب می‌کند و در دل‌ها اثر می‌گذارد و نشانه‌های رسالت، آیات اسلام، دلایل دین، حجّت‌های مسلمانان، روش پیامبر (ص)، خصلت‌های علی (ع) و مصیبت‌های اهل بیت (ع)، شکیبایی آنان بر آزارها و کلمه اعلای خداوند را به مردم نشان می‌دهد و می‌آموزد.

 

اجر رسالت پیامبر (ص)

مجالس عزاداری اهل بیت (ع)، یک مجمع عظیم اسلامی و سمینار عالی شیعه است که به نام پیامبر (ص) و دودمانش (ع) تشکیل می‌شود و در آن به ریسمان خداوند و کتاب و سنّت؛ دو اصل باقی‌مانده گرانبهای پیامبر (ص) چنگ زده می‌شود و در این مجامع، شیعیان جمع می‌شوند تا اجر رسالت را به دوستی دودمان پیامبر (ع) بپردازند و اهداف عالیه اهل بیت (ع) را زنده سازند.

 

آشنایی و پیوند دلها با ائمه (ع)

مجالس عزاداری برای این است که دل‌های ما را با حسین بن علی (ع) و اهداف آن بزرگوار، نزدیک و آشنا کند.

در مجالس عزاداری نشستن، روضه خواندن، گریه کردن، به سر و سینه زدن و مواکب عزا و دسته‌های عزاداری به راه انداختن، از اموری است که عواطف عمومی را نسبت به خاندان پیغمبر (ص)، پرجوش می‌کند و بسیار خوب است.


 

از این رو، ملت عزیز ما در ایام محرم و صفر باید روح حماسه را، روح عاشورایی را، روح نترسیدن از دشمن را، روح توکل به خدا را، روح مجاهدت فداکارانه در راه خدا را در خودشان تقویت بکنند. از امام حسین (ع) مدد بگیرند.

 

 

این مجالس عزاداری برای این است که دل‌های ما را با حسین بن علی (ع) و اهداف آن بزرگوار نزدیک و آشنا بکند. راه آنها را فرا بگیریم. یک عده کج‌فهم نگویند که امام حسین (ع) شکست خورد، نگویند که راه امام حسین (ع) معنایش این است که همه ملت ایران کشته بشوند. کدام انسانِ نادانی ممکن است چنین حرفی را بزند. یک ملت باید از حسین بن علی (ع) درس بگیرد، یعنی از دشمن نترسد؛ به خود متکی باشد، به خدای خود توکّل کند، بداند که اگر دشمن، با شوکت است، این شوکت، ناپایدار است، بداند اگر جبهۀ دشمن، به ظاهر گسترده و قوی است، اما توان واقعی‌اش کم است.

 

منفور شدن فکر و راه یزید و یزیدیانِ عصر

سرّ این که سفارش کرده‌اند هر روز زیارت عاشورا بخوانید و نسبت به اهل بیت (ع) تولی داشته و بر آنان صلوات و درود بفرستید و از دشمنانشان تبری بجویید، برای آن است که طرز فکر معاندانِ ایشان، منفور شود وگرنه هم‌اکنون، سخن از معاویه و یزید نیست تا آنان را لعنت کنیم. نام و یاد آنها رخت بربسته و قبرشان نیز، زباله‌دانی بیش نیست. الان سخن از فکر و راه یزید و یزیدیان عصر است. لعن و نفرین از بیداد بنی‌امیه لعنت الله علیهم، با آن که آنان منقرض و به جهنم رهسپار شده‌اند، فریاد بر ستمگران جهان و زنده نگه داشتن این فریادِ ستم‌شکن است. زن فرعون وقتی که به درگاه الهی دعا کرد، نگفت خدایا! مرا فقط از فرعون نجات بده، بلکه گفت: «رب ابن لی عندک بیتا فی الجنه و نجنی من فرعون و عمله و نجنی من القوم الظالمین»، یعنی مرا از فرعون و فرعونیان که طرفداران سنت سیئه و رفتار ناپسند او هستند، نجات بده.


 

آنچه مورد اعتقاد سالار شهیدان (ع) بود و بر همان مبنا، مبارزه خود را بنا نهادند و قیام کردند، این بود که در نظام هستی، حق پیروز است؛ خواه از قدرت مادی برخوردار باشد یا نه و نیز باطل، محکوم به شکست است.

 

آنچه مبنای امویان بود و بر همان مبنا، حکومتشان را بنا کردند، این بود که هر که قدرت مادی دارد، پیروز است؛ خواه با حق همراه باشد یا نه، وگرنه محکوم به شکست است، هرچند حق باشد.

این دو طرز فکر که همواره بوده و هست، از دو نوع جهان‌بینی نشأت می‌گیرد. کسی که جهان را در ماده خلاصه می‌کند و اصالت را به ماده می‌دهد، هر جا جریانِ طبیعت، بیشتر حضور داشت، آنجا محور قدرت تلقی می‌شود و در آن محور، قیام و قعود و عزل و نصب و عزت و ذلت، دور می‌زند، ولی کسی که جهان‌بینی را بر اساس حقیقت هستی تنظیم کرده است، اصالت را به معنا می‌دهد و در محور حق حرکت می‌کند. این گروه، حق‌محورند، در قبال دیگران که ماده‌محورند.

خلاصه آن که در جهان هستی، باطل، نه اثری دارد و نه دوامی و سراسر جهان بر اساس حکومتِ حق تنظیم شده است و نیز در جریان حکومت‌ها، حق، باطل را سرکوب می‌کند و سخن مؤمنانِ جنگجو نیز همین است؛ «کم من فئه قلیله غلبت فئه کثیره باذن الله».

بر این مبنا اگر حق با کسی بود، وی از تنهایی یا کمیِ یاری‌کننده وحشتی ندارد، بلکه همه تلاش او در این خلاصه می‌شود که حق را بشناسد و نیز در شناخت حق، محقِق باشد، نه مقلِد و پس از شناخت حق، به خودِ حق، متصف و متحقق شود. اگر متحقِق به حق باشد، یقیناً ثابت و پیروز است و هرگز شکست نمی‌خورد و باید از باطل بپرهیزد و پس از شناخت باطل، قهراً آن را سرکوب خواهد کرد.

تفکر مردان حق این است که جهان در محور طبیعت خلاصه نمی‌شود و نیز اگر بطلانی است، فقط در قلمرو حرکت و ماده است. اما کسانی که می‌گویند «ما هی الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیی و ما یهلکنا الا الدهر»، محصول معرفت‌شناسی حسی و تجربی آنها این است که جهان آفرینش، جز ماده و طبیعت، چیز دیگری نیست.

 

حسینی‌منش شدن؛ ظلم نکردن و نپذیرفتن ظلم

مجالس عزا از آن وقت به امر حضرت صادق (ع) و به سفارش ائمه هدی (ع) برپا شده است. ما که این مجالس عزا را به پا می‌کنیم، داریم همان مسأله را می‌گوییم؛ ایستادگی در مقابل ظلم. ما قضیه کربلا را زنده نگه داشتیم، خطبای ما قضیه کربلا را زنده نگه داشتند، زنده نگه داشتند قضیه مقابله یک دسته کوچک، اما با ایمان بزرگ را در مقابل یک رژیم طاغوتی بزرگ.

 

این که سفارش فراوان به اشک ریختن و عزاداری کردن نموده‌اند، برای آن است که اشک بر شهید، اشتیاق به شهادت را به همراه دارد، خوی حماسه را در انسان، زنده و طعم شهادت را در جان او گوارا می‌گرداند، چون اشک، رنگ کسی را می‌گیرد که برای او ریخته می‌شود و همین رنگ را به صاحب اشک نیز می‌دهد. از این رو انسانِ حسین‌منش، نه ستم می‌کند و نه ستم می‌پذیرد.

 

این که عده‌ای به فکر ظلم کردن یا ظلم‌پذیری هستند، برای آن است که خوی حسینی در آنها نیست وگرنه شیعه خاص حسین بن علی (ع)، نه ظلم می‌کند و نه ظلم می‌پذیرد. آن کسی که ظلم‌پذیر است، اموی‌مسلک است، چنان که ظالم هم اموی‌صفت است، هرچند که زمزمه «یا حسین (ع)» بر لب داشته باشد.

 

فراموش نکردن ارزش‌ها

اگر از ما بپرسند شما در روز عاشورا که حسین حسین می‌کنید و به سر خودتان می‌زنید، چه می‌خواهید بگویید؟ باید بگوییم ما می‌خواهیم حرف آقایمان را بگوییم. ما هر سال می‌خواهیم تجدید حیات بکنیم؛ «یا ایها الذین آمنوا استجیبوا لله و للرسول اذا دعاکم لما یحییکم»، باید بگوییم عاشورا روز تجدید حیات ما است.

 در این روز می‌خواهیم در کوثر حسینی شستشو بکنیم، تجدید حیات بکنیم، روح خودمان را شستشو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو، مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق بکنیم. ما نمی‌خواهیم حس امر به معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق در ما فرموش بشود، نمی‌خواهیم روح فداکاری در راه حق، در ما بمیرد. این، فلسفه عاشورا است، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی (ع) بخشیده شدن! گناه بکنیم بعد در مجلسی شرکت بکنیم و بگوییم گناهانمان بخشیده شد. گناه، آن وقتی بخشیده می‌شود که روح ما پیوندی بخورد با روح حسین بن علی (ع)، اگر پیوند بخورد، گناهان ما قطعاً بخشیده می‌‌شود، ولی علامت بخشیده شدنش این است که دیگر، دنبال آن گناه نمی‌رویم. اما این که وقتی که از مجلس حسین بن علی (ع) بیرون می‌رویم و دوباره دنبال آن گناهان برویم، نشانه این است که روح ما با روح حسین بن علی (ع) پیوند نخورده است.

منبع: آئين عزاداري(بايسته ها و نبايسته هاي عزاداري در كلام بزرگان)، آيت الله ابراهيم اميني




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :