به دخت

 




تحليل و بررسي – درباره خدا

سای بابا درباره ی خدا تعابیر خاصی دارد . بهتر است بدون هیچ قضاوتی برخی از تعابیر او ذکر شود : خداوند ؛ پوشش جهان آفرینش می باشد . آیا بین شیء و تصویرش تفاوتی هست ؟ شما همه او هستید و او همه شما . همه ی انسان ها جزئی از خدای واحداند . عشق و خداوند از یکدیگر جدا نیستند خداوند عشق است و عشق خداست . من او هستم . آنچه در جسم به شکل روح الهی وجود دارد ، خداوند است .

 

 

 

شما همه سلول های زنده ای در بدن خداونداید . وظیفه ، خداوند است . در موردی توصیه می کند انسان درگیر استدلال درباره ی خدا نشود که این ها با عشق سازگار نیست و عبادت اهمیتی به آن نمی دهد . از مجموع گفته های او در باب خدا به دست می آید که سای بابا تصوری روشن از خدا ندارد . گاهی قائل به همه خدایی و گاه خدا را از سنخ روح کیهانی و انرژی می داند . اما خدایی که قرآن و اسلام به شریعت معرفی کرده است ، هیچ کدام از این ها نیست . او خدایی است که مبدأ کل جهان هستی است . خداوند دارای وجودی است که فوق تمامی موجودات است . او را اسماء و صفاتی است . از آن جمله این که خداوند احد ، واحد ، علیم ، قدیر ، حکیم و خبیر است . تمامی صفات کمالیه عین ذات اوست و در او هیچ نقص و کاستی راه ندارد . از آن جهت که او هادی است ، سلسله ی انبیاء و اوصیاء و نیز کتب آسمانی را برای راهنمایی انسان ها فرو فرستاد و از آن رو که او عادل است ، عالمی را به نام قیامت به منظور محاسبه ی اعمال انسان ها مقدر نمود . این خدایی است که دین و قرآن معرفی می کند . چنین خدایی با هیچ یک از کژفهمی ها و کژاندیشی های بشری سازگار نیست . از سوی دیگر از آثار سای بابا معلوم نیست ، عشق به خدا اصل است یا خود خدا . از بسیاری گفته ها و تعالیم سای بابا به دست می آید که آنچه اصالت و اهمیت دارد عشق است و عشق یک امر انسانی است .

 واقعیت آن است که امروزه بشر به مشکلات و معضلات فراوانی گرفتار آمده است و در این میان مشکلات روحی و روانی جایگاه خاصی دارد . مهم ترین پدیده ای که می تواند تا حدی آسیب ها و بیماری های روحی روانی انسان مدرن را التیام بخشد ، عشق و محبت است . از این رو نسبت به آن حساسیت وجود دارد . پس آنچه برای بشر مهم است خود عشق است نه كسي كه عشق به او تعلق دارد . عشق است که می تواند آلام ، رنج ها و خلأهای درونی انسان را کاهش دهد . عشق است که روابط انسانی را بهبود می بخشد و عشق است که مشکلات به وجود آمده از رفتار و کردار خود انسان را درمان است . لذا خود عشق اهمیت یافته و عشق به خدا بهانه ای است برای دست یابی به اصل عشق . از این ها گذشته سای بابا از اندیشه ها و تعالیم بودا الهام می گیرد و چنان که گذشت بودا در میان مکاتب عرفانی بدون خدا جای دارد . لذا سای بابا نمی تواند عرفانی با خدا ارائه دهد و به عرفان بودا هم پایبند باشد .




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :