غمی که با کودک می آید
غمی که با کودک میآید
لازم است بدانید غم زایمان، بیماری محسوب نمیشود چون به طور طبیعی اکثر خانمهایی که زایمان کردهاند، از 3-2 روز بعد از زایمان تا 2 هفته به راحتی گریهشان میگیرد، تحریکپذیر میشوند و راحت خوابشان نمیبرد، اما خللی در وظیفه مادریشان وارد نمیشود. این غم به دلیل افت سطح هورمونها است که بعد از تولد بچه ایجاد میشود.
زنانی که نسبت به کاهش این هورمون حساستر هستند ممکن است دچار افسردگی پس از زایمان شوند که بیماری محسوب میشود. افسردگی پس از زایمان، یک ضعف شخصیتی و نوعی ایراد نیست! این هم بخشی از عوارض زایمان است که ممکن است برای عدهای پیش بیاید و خوشبختانه به کمک درمان میتوان آن را تا حد زیادی برطرف کرد.
این بیماری حدود 10 تا 20 درصد خانمها را گرفتار کرده و نمیگذارد که از زندگی جدیدشان لذت ببرند. حتی این افسردگی موجب میشود که آنها نتوانند از پس وظایف روزانه خود بربیایند و به همین دلیل احساس ضعف، خستگی، ترس و غم دارند. ناتوانی در تمرکز، احساس بیکفایتی، بیارزش بودن و ناامیدی، اختلال خواب و اشتها، ناتوانی از لذت بردن از فعالیتهای لذتبخش، کاهش انرژی و انگیزه برای انجام کار، افکار مرگ و خودکشی و حتی گاهی آسیب رساندن به نوزاد، از دیگر علائم این بیماری است.
چرا افسرده میشویم؟
علت دقیق این افسردگی مشخص نشده اما عوامل مختلفی در این امر دخالت دارند:
تغییر هورمونی: پس از زایمان تغییرات هورمونی شدیدی در خانمها اتفاق میافتد. متخصصان، کم شدن میزان هورمون استروژن، پروژسترون، کورتیزول، هورمونهای تیروئید و حتی کاهش سرتونین را در ایجاد این خستگی و افسردگی مؤثر میدانند.
تغییر شرایط: تولد نوزاد و مسؤولیت بچهدار شدن یک تغییر بزرگ در زندگی هر زنی است، به خصوص که با تغییر شرایط زندگی و کار او همراه باشید. این تغییر ممکن است استرس زیادی به دنبال بیاورد که به نوبه خود موجب افسردگی مادر میشود. البته اگر خانواده، شوهر، همکاران و دوستان کمک کنند، میتوان این استرس را به حداقل رساند.
تغییر فیزیکی: گاهی استرس به علت تغییر فیزیکی بدن به وجود میآید. شاید باور نکنید اما ممکن است فقط تغییرات فیزیکی ناشی از حاملگی و زایمان، این احساس را در زن ایجاد کند که دیگر برای همسرش جذابیتی ندارد.
کی به پزشک مراجعه کنیم؟
ممکن است بعد از زایمان، شما هم این احساس افسردگی را تجربه کنید اما خجالت بکشید که آن را با کسی در میان بگذارید. اما لازم است مشکلتان را به پزشک بگویید. بنابراین اگر ناراحتیتان پس از 2 هفته بهتر نشد یا اگر به قدری شدید بود که در انجام کارهای روزانهتان خللی وارد آورد، به پزشک خود بگویید. یادتان باشد مداخله پزشک هرچه زودتر انجام شود، سرعت بهبودی شما هم بیشتر خواهد بود.
از جمله این که احتمال طولانی شدن بیماری زیادتر خواهد شد و کل خانواده شما را دچار مشکل خواهد کرد. علاوه بر این ممکن است روابط شما و کودکتان را هم دچار اختلال کند. محققان معتقدند، کودکان مادران افسرده که درمان نمیشوند، بیشتر مستعد مشکلات رفتاری، اختلالات خواب و خوردن، قشقرق به پا کردن و بیشفعالی هستند. گاهی هم این بچهها دچار تأخیر در تکامل گفتاری میشوند. بنابراین بهتر است مشکل خود را با پزشکتان در میان گذاشته و طبق توصیه او مراحل درمان را اجرا کنید.
از تنهایی دوری کنید: با خانواده، همسر و دوستانتان درباره احساستان صحبت کنید. از مادران دیگر درباره تجربهشان سؤال کنید. از پزشکتان بخواهید شما را به گروهی از مادران که مشکلی مانند شما دارند، معرفی کند صحبت با این مادران میتواند به شما قوت قلب داده و تجربههای آنان را در اختیارتان بگذارد.
نقش اطرافیان: به کسانی که در اطراف خود، زنی مبتلا به این بیماری دارند، به خصوص همسران آنها هم توصیه میکنیم که او را تنها نگذارند و به هر روشی که میتوانند به او کمک کنند. این کمک ممکن است در شکلهای مختلف مثل انجام کارهای منزل و نگهداری کودک یا حتی شنیدن درد دل او باشد. متخصصان معتقدند حمایت اجتماعی بهترین راه پیشگیری و درمان افسردگی پس از زایمان است.