به دخت

 




دنیای واقعی کودکان را بشناسیم

 فرزند شایسته، بزرگ‌ترین نعمت است و این به دست نمی‌آید، مگر در پرتو تربیت صحیح. در غیر این صورت، این بزرگ‌ترین نعمت، به بدترین مخلوق خداوند تبدیل می‌شود. بنابراین، تعلیم و تربیت برای کودک، ضروری است.

 

 

کودک، استوارترین اثرپذیری ذهنی خود را در مرتبه نخست از مادر، سپس از پدر و دیگر اعضای خانواده، کسب می‌کند. پس باید دانش لازم برای رشد و پرورش شایسته او را آموخت و به کار بست.

  

کردار؛ برترین وسیله تربیتی

«دو صد گفته چون نیم کردار نیست». این کلام زیبا که از نظر تربیتی، بزرگ‌ترین راهنما است، به پدر و مادرانی خطاب می‌کند که انبانی از پند و اندرز و فرمان دارند و به هر بهانه‌ای، در انبان را می‌گشایند و مشتی سخنان زیبا را نثار کودک خود می‌کنند. آنان باید بدانند که نیم کردار آنان، از انبوه سخنان زیبا و نصایح زرین‌شان، کارسازتر است.

عیب بیش‌تر کودکان در ندانستن نیست؛ زیرا بزرگ‌ترها راه صحیح را بارها یادآور شده‌اند، اشکال در عمل نکردن است و این که رفتار صحیح در آنان، نهادینه نشده است.

 

کودک و تقلید

کودکان، رفتار مادر و اطرافیان را یکی پس از دیگری، تقلید می‌کنند. البته تقلید در کودک تنها کپی کردن از رفتار اطرافیان نیست، بلکه وی می‌کوشد در این تقلید، شخصیت خود را نیز نشان دهد. همچنین، تقلید او را به رفتارهای حقیقی سوق می‌دهد، زیرا ابتدا یک نوع صورت‌سازی است که از دوران دو سالگی به بعد، برای کودکان، فکر و شخصیت ایجاد می‌کند. او از راه تقلید، به تصویر و پس از آن با حس کنجکاوی، به حقیقت اشیا دست می‌یابد.

 

رشد فکری در پرتو محبت

کودکانی که همواره از پرتو مهر خانواده برخوردارند، سالم‌تر و باهوش‌تر از کودکانی هستند که دور از خانواده به سر می‌برند. یکی از عوامل مهم عقب‌افتادگی آن‌ها، دوری از محیط و کانون گرم خانواده است؛ زیرا ثابت شده است که محیط خانواده در رشد عقل و عواطف کودکان، تأثیر بسزایی دارد. آیین مقدس اسلام، پدران و مادران را موظف می‌سازد که با اطفال خود در کمال مهر و محبت رفتار کنند. همچنان که پیامبر عالی‌قدر اسلام فرمود: «کودکان را دوست بدارید و به آنان رحم کنید و هرگاه به آنان وعده دادید، به وعده خود وفا کنید.»

 

کودک و بازی

یکی از ویژگی‌های کودکان، علاقه آنان به بازی است. علاقه کودک به بازی، بهترین راه برای شاد زیستن اوست و نوعی کار نیز به شمار می‌آید. کودک، در بازی، خود را می‌سازد و به اندیشه‌اش شکل می‌دهد. در حقیقت، بازی کوششی برای تفسیر و درک جهان است. هرچه کودک در بازی، آزادی گسترده‌تری داشته باشد، غرور بیش‌تری احساس می‌کند و از لحظه‌های عمر خود لذت می‌برد. یکی از دستورهای تربیتی آیین سعادت‌آفرین اسلام، بازی است. به یقین، اخلاق فردی و اجتماعی طفلی که همواره بازی می‌کند، از کودکی که پیوسته گوشه انزوا می‌گزیند، بهتر است. بازی، اراده کودک را تقویت و جسم او را تندرست می‌کند. روان‌شناسان بر این باورند که بازی برای کودک، مانند نفس کشیدن، یک امر طبیعی است و برای رشد وی ضرورت دارد. مربیانی که کودکان را به سکون و خاموشی دعوت می‌کنند، خطای بزرگی مرتکب می‌شوند.

 

کودک و همبازی

بچه‌ها به شیوه‌های گوناگون در برابر امور، واکنش نشان می‌دهند. برای مثال، دوستان خیالی برای خود انتخاب می‌کنند و با آن‌ها مشغول بازی می‌شوند؛ زیرا دوستان واقعی ندارند. بنابراین، برای حفظ شادابی و پیشرفت استعدادهای آنان، باید بکوشیم که هم‌بازی مناسب برایشان در نظر بگیریم. شوق کودک به بازی با هم‌سن و سالش، نشان‌دهنده نیاز شدید او به داشتن دوست است. دوستی از عوامل ضروری زندگی کودک به شمار می‌آید. آنان در بازی، انرژی فراوان خود را به کار می‌برند و نیروی ابتکارشان را باور می‌کنند بدین ترتیب، به مبادله فکر ساده و خام خویش می‌پردازند و از نظر جسمی و فکری، رشد می‌کنند.

 

ترس در کودک

طبیعت به وسیله ترس، ما را در حالتی قرار می‌دهد که در برابر خطر، واکنش مناسب از خود نشان دهیم و برای رویارویی با تهدیدها آماده شویم. چون توانایی و درک کودک، محدود و تصور او درباره هر چیز، خام و بچه‌گانه است، معمولاً واقعیت‌ها را پیچیده‌تر و بزرگ‌تر از آن چه هستند، می‌بیند یا حس می‌کند. بچه‌ها بیش‌تر اوقات، خطری را حس می‌کنند که در واقع، وجود خارجی ندارد. معمولاً ترس از یک چیز خاص در بین بچه‌ها مشترک نیست، مانند ترس از تاریکی، رعد و برق، لوازم برقی پرسروصدا و ... .

 

ایجاد ترس برای برقراری انضباط

زمانی که والدین، ایجاد ترس را وسیله برقراری انضباط قرار دهند، فرزندان آن‌ها گرفتار نوعی وحشت بی‌مورد خواهند شد، مانند تهدید به سوزن زدن، تقلید کردن صدای حیوانات و ترساندن از موجود ساختگی و خیالی به نام لولو خرخره ... .

 

استقلال مالی کودکان

شیوه برخورد ما با کودکان، دنیای ذهنی آنان را می‌سازد. اگر روش تربیتی ما بر پایه دادن رشوه به کودکان قرار گیرد؛ یعنی در برابر کارهای مفید، به آنان جایزه مادی بدهیم، ندانسته یک نوع رابطه تجاری را در ذهن کودک برقرار کرده‌ایم. در این صورت، کودکان نیز هر عمل نیکی را با ارزش پولی و معیارهای مادی آن می‌سنجند.

 

تأثیر وسواس و نگرانی والدین در کودکان

پدر و مادرهای همیشه نگران که با وسواس، حرکت و رفتار فرزندان را زیر نظر دارند، با یادآوری‌های پیوسته درباره سلامتی و مراقبت از خود، آنان را با روحیه‌ای ناسالم بار می‌آورند. این والدین با بزرگ نمودن عیب‌های فرزندان، بی‌اعتمادی و «همیشه در انتظار شکست بودن» را در ژرفای روح آنان به وجود می‌آورند و علاقه کودکان را در کارها از بین می‌برند. اثر نامطلوب این وضعیت به گونه‌ای است که کودکان، توانایی‌های خویش را از یاد می‌برند و پیوسته در تشویش و اضطراب زندگی می‌کنند.

 

برخورد والدین با خطاها

کودکان، کوچک‌ترین خاطره را در ناخودآگاه‌شان نگاه می‌دارند. تجربه‌ها، خاطره‌ها و چگونگی گذران دوران کودکی، بر رفتار و خلق و خوی آنان سایه می‌افکند. باید به رفتارهای نادرست کودکان به عنوان مرحله‌ای از فرآیند یادگیری نگریست و به یاد داشت که هر کس هنگام یادگیری به طور اجتناب‌ناپذیر، دچار اشتباه می‌شود. همچنین باید وضعیت خود را در همان سن به خاطر آورد. شیوه کار و برخورد والدین باید بسیار انعطاف‌پذیر باشد و با ایجاد فرصت‌هایی برای فعالیت و انجام کار، به رشد شخصیت سالم فرزندان کمک کنند و از آن‌ها انتظار پیشرفت تدریجی داشته باشند. ما نباید نورافکن‌های خود را متوجه کام‌یابی یا شکست آنان گردانیم، بلکه باید تلاش و کوشش‌شان را مورد تحسین و تمجید قرار دهیم.

 

حسد در کودکان و شیوه جلوگیری از آن

حسد، آمیزه‌ای است از تمایل به کسب امتیازی که در دیگری دیده می‌شود و احساس ناتوانی در کسب آن امتیاز. برای جلوگیری از این صفت زشت اخلاقی، باید بیش از هر چیز، توانایی‌های کودک را بشناسیم و آن‌ها را تقویت کنیم. پس از آن، او را پیوسته به این نکته آگاه کنیم که زمینه رشد و کمال، بسیار وسیع است. بنابراین، انسان‌ها می‌توانند به کمال و امتیازهای بی‌شماری برسند، بی آن که امتیاز و کمال دیگران، زایل شود. دیگر این که، برای نشان دادن ضعف فرزندمان، هرگز نباید کمال دیگری را به رخ او بکشیم و با دیگران مقایسه کنیم. در رفتار با فرزندان‌مان، باید دچار افراط و تفریط نشویم و کاری نکنیم که یکی از آنان در مقابل دیگری، احساس کمبود و ناتوانی کند.

 

خشم در کودکان

خشم یکی از هیجان‌های مهم زندگی انسان است که معمولاً در اثر دو عامل منع و تهدید بروز می‌کند. برخی والدین با فراهم آوردن کامل خواست‌های فرزندان‌شان، می‌کوشند از عصبانیت آنان، جلوگیری کنند. گروهی دیگر نیز با اعمال قدرت برتر و مسلط، اجازه خشمگین شدن را به آنان نمی‌دهند. هر دو گروه، کودکان خویش را از تجربه کردن یکی از واقعیت‌های مهم زندگی محروم می‌کنند. کودک باید خشمگین شود تا هم واقعیت دنیای روانی خود را بشناسد و هم ضرورت کنترل و هدایت آن را بیاموزد. بنابراین، بهترین راه رویارویی با خشم، بردباری است. بردباری به معنای تسلیم شدن در برابر خواست‌های کودک نیست، بلکه به معنای کنترل داشتن بر شرایط روانی خود و شرایط بیرونی است.


مسئوليت پذيري كودكان 

يكي ديگر از راه‌هايي تربيت كودكان، مسوليت پذير بار آوردن آن‌هاست؛ پدر و مادر‌ها براي اين امر بايد شرايط خطر كردن را تا حد استاندارد فرزندان خود فراهم كنند. بچه‌ها آرزو دارند كه در آينده شبيه والدين‌شان شوند در نتيجه احساس و تفكر مثبت پدر و مادر در زمينه تربيتي فرزندان نقش به سزايي دارد. زماني‌كه خانواده به فرزندش استقلال مي‌دهد بايد اجازه اشتباه‌كردن را نيز به او بدهد. اما اغلب خانواده‌ها به‌دليل تكرارنكردن اشتباهات، استقلال را از فرزند خود مي‌گيرند. به عنوان مثال زماني‌كه مداد فرزندشان گم مي‌شود، بلافاصله براي او مداد مي‌خرند و نمي‌گذارند كه او عاقبت اشتباه خود را ببيند. به جرات مي‌توان گفت فردي كه استقلال دارد، مي‌تواند بهتر تصميم بگيرد و اين امر موجب مي‌شود كودك در آينده مسووليت ‌پذير شود.در راستاي بيدار سازي حس مسوليت پذيري، بزرگسالان نبايد انتظاراتي بي جا و بيش از حد توانايي كودك را داشته باشند،در اين صورت كودك هرگز اعتماد به نفس لازم را كسب نخواهد كرد.


 شكوفايي خلاقيت كودك

در روند رشد و پيشرفت كودكان جدا از خانواده، تحصيل و آموزش نقش موثري را در تربيت فرزندان ايفا مي‌كند. خانواده‌هاي امروزي به رشد فرزندانشان بيش از گذشته اهميت مي‌دهند تا آنها به رشد اجتماعي مطلوبي دست يابند. متاسفانه در جامعه كنوني اغلب والدين، پيشرفت تحصيلي را فقط در درس خواندن طولاني مدت مي‌دانند ولي تحقيق كارشناسان تربيتي نشان مي‌دهد كه اين روش غلط است و باعث خستگي و كاهش علاقه و بازدهي مناسب كودكان مي‌شود. دانش‌آموزان در كنار درس خواندن نياز به تفريح، ورزش، شادي، سرگرمي‌و بازي دارند و والدين نبايد آن‌ها را از مطالعه كتاب‌هاي غيردرسي، برقراري ارتباط صحيح با دوستان و آشنايان و تفريح و بازي منع كنند.بايد گفت برنامه‌ريزي درست و حفظ تعادل در همه كارها عامل موفقيت است؛ والدين نبايد با سخت گيري‌هاي نابه جا باعث عدم موفقيت فرزندان خود شوند.


آموزش مهارت‌هاي زندگي به كودكان

از مسايل مهم ديگري كه در تربيت فرزندان مهم به شمار مي‌آيد مساله آموزش مهارت‌هاي زندگي است. مهارتهاي زندگي كه اغلب بايد به كودكان و نوجوانان آموزش داده مي‌شود شامل توانايي تصميم گيري، توانايي حل مشكلات، توانايي برقراري ارتباط موثر با ديگران، مقابله با هيجان و تنش‌ها است.با اين آموزش‌ها كودك ياد مي‌گيرد تا در سختي‌ها با درايت و تفكر به مبارزه با مشكلات بپردازد. فرايند يادگيري مهارتهاي زندگي از خانواده شروع مي‌شود كه در اين بين نقش والدين بسيار مهم است. يادگيري مهارت‌هاي زندگي موجب حل مشكلات بين فردي و مقابله با اضطراب، پيشگيري ازخشونت و بزهكاري مي‌شود.پس به طور كلي مي‌توان گفت كه روند تربيتي كودك مانند جريان يك رودخانه است كه به دريا ختم مي‌شود؛ در اين مسير پدر و مادر حكم قايقي را دارند كه فرزندشان را به دريا هدايت مي‌كنند و راه برخورد با مشكلات و ناملايمات زندگي را به او مي‌آموزند.




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :