به دخت

 




اين نامه را به دست دخترانم برسانيد

ريحانه عزيزم! رضوانه جانم!

نمي توانم فقط شما دو عزيز را مخاطب نامه خودم قرار دهم و شما خوب مي دانيد كه چرا.

و مطمئنم كه عذر و دليلم را براي اين معنا مي پذيريد.

چرا كه پيش از اين پذيرفته ايد كه فقط شما دو تن، دختران من نيستيد و شما از سالها پيش از اين ناگزير شده ايد- البته به اشتياق و اختيار- كه در دلم كمي تنگ تر بنشينيد تا جا براي دختران ديگر هم به قدر كافي باقي بماند.

 

 

و من هم سعي كرده ام آن قدر دلم را وسعت دهم كه هر كدام از دخترانم باور كنند كه يك دل كامل پدرانه را در اختياردارند بعضي از اين خواهرانتان را مي شناسيد و با آنها رخ به رخ نشسته ايد و شانه  به شانه راه رفته ايد و دانه به دانه گريسته ايد وغش غش خنديده ايد. مثل مرضيه از كرمان، زينب از شيراز، آزاده ازرفسنجان و لعيا و پريناز و زهرا و هدا و حوريه و فاطمه و طليعه و آمنه و عطيه و طاهره از تهران و ...

آنها مخاطبين اصلي نوشته هاي من هستند و نوشته هاي من با نگاه و نفس آنهاست كه جان مي گيرد و روح پيدا مي كند.

به هر حال اكنون كه قرار شده يادداشتي براي دخترانم بنويسم ،ترجيح ميدهم كه اين يادداشت را براي همه دخترانم بنويسم .

سلام بر همه دخترانم.

ساليان سال ،سوالاتي ازاين دست ،ذهنم را اشغال كرده بود كه:چرامن از شنيدن خبر تولد دختران خوشحال تر مي شوم تا پسران؟ چرا من از كودكي با خواهرانم مانوس تر بودم تا با تنها برادرم كه بسيار هم عزيز است و او را با دنيا عوض نمي كنم .

چرا نگاه غمگين دختران كوچك ،دلم را مي لرزاند و تبسم شيرينشان روحم را به وجد مي آورد ؟

چرا بزرگ ترين فاجعه عالم براي من كتك خوردن دختران است ؟

چرا انحراف و ابتذال دختران و زنان بسيار بيش از گمراهي پسران و مردان، جانم را مي گدازد و روحم را تخريب مي كند؟

سوالهايي از اين دست را اگر پيش روي روانشناسان فاقد شعور و اگر چه مدعي بگذاري ممكن است هزار جور تخيل فرويدي و فمينيستي از آن دربياورند.

خوشبختانه حرف ها و تحليل هاي اين عالمان بي محتوا و انديشمندان كج انديش هيچ وقت براي من مهم نبوده است.

براي من مهم اين بود و هست كه رمز اين تعلق خاص و حساسيت ويژه را بفهمم.

همين جا تاكيد كنم كه اين جنس از ادارات به دختران و تعظيم وتكريم زنان ماهيتا متفاوت است با آنچه مدعيان دفاع از حقوق زنان در ايران و جهان مي گويند و عمل مي كنند.

شكل من با اين ها در اصل و مقدمه و صغرا و كبراي قضيه است .

اين ها زن را ذاتا موجودي كوچك و حقير و افتاده مي دانند كه بايد زير بغل هستي اش را گرفت و از جا بلندش كرد و ماموريت خود را انجام اين عمليات مي شمرند .و بدبختي مضاعفشان اين است كه گمان مي كنند تجليل و اكرام از مقام زن ،ارتقاي زن تا شانه مردان است.

در حالي كه به اعتقاد من برابري با مردان اصلا براي جنس مونث ارتقا نيست، تنزل زن از آسمان به سطح زمين است.

اين كساني كه مدعي دفاع از حقوق زنانند، زن باشند يا مرد، فرقي نمي كند اغلب در جهل مركب به سر مي برند نه زن را مي شناسند و نه مردرا.


اگر مي فهميدند كه اصل ووجود و ماهيت زن چيست و از كجاست و آسمان پرواز او چه بي كرانند و عظمت دارد هرگز زن را تا سطح عملگي در بازار دنيا تنزل نمي دادند و اعتلا و ارتقاي او را برابري با مردان نمي شمردند ....


انگار آرام آرام و غير مستقيم داريم به پاسخ سوال هاي من نزديك مي شويم .من پس از ساليان سال به اين نتيجه رسيدم كه اين حس و حساسيت من نسبت به دختران حس و حساسيتي فطري است.

اگر ديگران و بسياري از ديگران از تولد پسران خوشحال تر مي شوند براي اين است كه پسران در عرصه عمليات و مناسبات دنيا و از ديدگاه كاملا ابزاري مفيدتر و كارآمدتر مي توانند باشند.

و اين غير از ارزش ذاتي و ماهوي است‌

دخترها جنسشان از جنس گوهري است كه اين گوهر ،دردانه آفرينش است ،محبوبترين مخلوق خداست. درست مثل يك گل كه خدا اول او را آفريده باشد و بعد جهان را به مثابه گلداني براي وجود او طراحي كرده باشد.

خودش تصريح كرده است كه اگر  به خاطر گل جمال او نبود ،جهان را نمي آفريدم .

اگر مردان و حتي بزرگ ترين مردان ،صنعت خداوندند،بانوي ما هنر خداوند است .

اگر حضرت محمد (ص)عقل آفرينش است و مولا علي (ع)قلب آفرينش،زهراي مرضيه جگر خلقت است .(و جگر خلقت را خون كردند آنها كه ...بماند)

اگر مردان ،زميني اند يا تركيبي از زمين و آسمان ،بانوي ما دختر آسمان است و شما دختران به اين دليل دوست داشتني تريد كه مطلقا از جنس آسمانيد.

نگارا جسمت از جان آفريدند.

اين دريافت و اين باور لوازم و حواشي و تبعاتي دارد كه از اصل مقوله قابل انفكاك نيست.

اگر سيب زميني و پيازي در لجن افتاده باشد.شما راحت از كنار آن مي گذريد و حتي رغبت نمي كنيد كه دوباره به آن نگاه كنيد.

نجات آن تلاش مي كنيد و لااقل بي حسرت از كنار آن نمي گذريد .

اين است كه انحراف و ابتذال دختران و زنان بسيار بيش از گمراهي پسران و مردان،جان را مي گدازد و روح را تخريب مي كند.

مبادا از اين دنيا تحقير و تنزل جنس مذكر استنباط شود مقصود من ابدا اين نيست .گوهر وجودي انسان اعم از زن ومرد غير قابل خدشه است.

عرض من اين است كه مطبوع ترين، لذيذترين و مفيدترين غذاي زميني به هر حال با مائده آسماني قابل مقايسه نيست.


از بيان همه اين مقدمات كه طولاني هم شد، مقصودم اين است كه: شما دختران خواه و ناخواه از آسمان آمده ايد و دانسته يا ندانسته به آن گوهر ازل و ابد متصليد، اين شان و منزلت را حفظ كنيد. همين و والسلام.


 

 




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :