به دخت

 




اشتباه رفتم؟

 

خطا در فرزندپروری یعنی کاری یا رفتاری که از پدر و مادر سر بزنه و واضحاً کار نادرستی باشه. می‌شه گفت در بازی فرزندپروری انواع مختلفی از خطاها رو داریم و اینجا، فقط به چند موردشون اشاره می‌کنیم.

 

 

خطای تو بدی

یعنی پدر و مادر کاری بکنن که معنی اون این باشه که فرزندشون بده. دقت کنید بچه‌ها کار بد می‌کنن اما بد نیستن.

 اونچه بده، و باید تنبیه بشه رفتار بچه‌اس. کار نادرستشه، نه خودش. پس هرگز کاری نکنین که معنی اون این باشه: «تو بد هستی.» یکی از رایج‌ترین انواع خطای تو بدی، سرزنش کردنه. تا حالا سرزنش کردین؟ سرزنش شدین؟ همین قدر بدونین که رایج‌ترین موقعی که پدر یا مادر ممکنه مرتکب این خطا بشن، موقعیه که دارن به بچه‌شون کمک می‌کنن مشقاشو بنویسه یا کمک می‌کنن غذا بخوره. به رفتارتون در این جور وقتها دقت کنین.

 خطای تو مهم نیستی

مثل مورد زیر. بچه مهم‌تره یا ...

مامان: امروز یه غذای خوشمزه درست کردم.

بچه: چی داریم؟

مامان: قورمه سبزی.

بچه: دوس ندارم. من شیرکاکائو می‌خورم.

مامان: چی؟ دوس نداری؟ چرا؟ خیلی خوشمزه‌اس؟ بابا خیلی دوس داره.

خطا: بابا مهمه، تو مهم نیستی.

بچه: مامان، ولی من من دوس ندارم.

مامان: به خدا اگه نخوری بدم می‌آد. خیلی زحمت کشیدم، تو که نمی‌خوای مامان رو ناراحت کنی؟

خطا: من مهم هستم، تو مهم نیستی.

 خطای انتظار

وقتی مرتکب خطای انتظار شدیم که از بچه انتظار داشته باشیم نه از خودمون. چطوری؟

مثلاً اگه از بچه انتظار داشته باشیم که بفهمه ما چی می‌خوایم بگیم، اما از خودمون انتظار نداشته باشیم که واضح و درست حرف بزنیم، خطا کردیم.

یا از بچه انتظار داشته باشیم باهامون همکاری کنه، اما از خودمون انتظار نداشته باشیم همدردی کنیم تا باهامون همکاری کنه، خطا کردیم.

پس به این نکته دقت کنین: اگه کسی باور داشته باشه که با تغییر رفتار خودش، با یاد گرفتن تکنیک درست و ...، می‌تونه باعث تغییر رفتار فرزندش بشه، اون کسیه که از خودش انتظار داشته، نه از فرزندش. پس خطای انتظار نداشته.

پدر و مادرهای خسته و عصبی، بیشتر خطای تو بدی می‌کنن. پدر و مادرهایی که فرزندپروری بلد نیستن، یا اعتماد به نفسشون ضعیفه، بیشتر مرتکب خطای انتظار می‌شن.

 خطای نادیده گرفتن

 

خطای بعدی، وقتی بچه رو نمی‌بینیم، وقتی احساسش رو، سلیقه و علاقه اون رو نمی‌بینیم، مرتکب خطاب نادیده گرفتن در فرزندپروری شدیم.

مادر: عزیزم، ناهار حاضره.

بچه: در حالی که مشغول تماشای تلویزیون است، گرسنه‌ام نیس.

مادر: بیا عزیزم من ناهار درست کردم، خوشمزه‌اس.

بچه: گرسنه‌ام نیس مامان.

مادر: ساعت یک بعدازظهره.

بچه با بی‌توجهی: مامان، گرسنه‌ام نیس.

مادر: الهی قربونت برم، دلخور می‌شم نهار نخوری، کلی زحمت کشیدم ناهار به این خوشمزگی درست کردم.

بچه با بی‌توجهی: گرسنه‌ام نیس.

مادر: ببین چقدر زحمت کشیدم، دلت می‌آد نخوری؟

بچه: گرسنه‌ام نیس.

مادر رو به پدر: تو یک چیزی بهش بگو.

پدر: پاشو عزیزم، ناهار سرد می‌شه. مامانت خیلی زحمت کشیده.

بچه: گرسنه‌ام نیس.

پدر: مامان رو دلخور نکن.

بچه: گرسنه‌ام نیس.

پدر: مامان رو دلخور نکن.

بچه: گرسنه‌ام نیس.

پدر با عصبانیت: پاشو بچه، پاشو.

بچه: گرسنه‌ام نیس.

مادر رو به پدر: یک چیزی بهش بگو.

پدر: چی بگم آخه؟ تو هم همش خلق ما رو تنگ کن.

بچه: مامان ناهار چی داریم؟ فسنجون، آخ جون.

فهمیدین چی شد؟ نکنه بچه رو نادیده گرفتین. یک بار دیگه نمایش رو بخونین ... خوب حالا بگین: چرا بچه گرسنه‌اش نبود؟

درسته، گرسنه‌اش بود، اما تلویزیون می‌دید.

احتمالاً کارتون تام و جری، اما پدر و مادرش این موضوع رو ندیدن. اون‌ها شکم گرسنه خودشون رو می‌دیدن و غذای خودشون و ساعت یک بعدازظهر و خوشمزگی غذا رو، اما فرزندشون رو که مشغول تماشای تلویزیون بود، ندیدن.

و علاوه بر اون خطای تو مهم نیستی هم تو این نمایش بود. غذا و ساعت یک بعدازظهر و دلخور نشدن مامان مهم‌تر بود از احساس و علاقه خود بچه.

 خطای سوءاستفاده از قدرت

مادر: پاشو عزیزم، وقت نهاره.

بچه: در حالی که مشغول تماشای تلویزیون است: گرسنه‌ام نیس.

مادر: یعنی چه گرسنه‌ام نیس، (مادر تلویزیون را خاموش می‌کند) پاشو، بدو دستاتو بشور.

بچه گریه می‌کند.

 مادر: از این اداها از خودت درنیار. بدو دستاتو بشور، به بابات می‌گم غذا نمی‌خوریا.

بچه گریه‌کنان کنار سفره می‌نشیند.

مادر: آفرین، عزیزم، چی برات بکشم؟

بچه: دوس ندارم.

مادر: بخدا اگه نخوری، دیگه خودت می‌دونی، نه تو نه من.

بچه: مامان؟! (و گریه می‌کند.)

مادر: غذات رو تا آخرش می‌خوری. همین که گفتم.

فقط یک لحظه خودتون رو جای این بچه بذارین. یک پدر و مادر خوب، باید قدرت داشته باشن. اما نباید زور بگن. نباید زورگویی کنن. این مادر باید می‌دید که بچه داره تلویزیون می‌بینه. می‌تونست باهاش همدردی کنه یا هر کاری به جز سوءاستفاده از قدرتش.

 خطای دخالت

وقتی پدر و مادر مرتکب خطای دخالت می‌شن که در حریم فرزندشون دخالت کنن. شایع‌ترین جایی که دخالت می‌کنن و خودشون رو حق به جانب هم می‌دونن، موقع غذا خوردنه. وقتی رعایت احترام اون و بشقابش رو نمی‌کنن و غذا می‌ریزن توی ظرفش و می‌گن: «بخور، برات خوبه.» یا وقتی سرزده به اتاقش می‌رن، بدونِ این که در بزنن. یا وقتی دفتر خاطراتش یا وسایل شخصی‌اش رو وارسی می‌کنن تا شاید ... چون «مادر هستن» یا «دلواپس بچه‌شون هستن» و ... و یکی دیگه از جاهای رایج ارتکاب این خطا، وقتیه که کسی از بچه سؤال می‌کنه، اما اون‌ها جواب می‌دن. مثل این مورد:

مهما ن از دختر می‌پرسد: سلام، خانم کوچولو، کلاس چندمی؟

مادر: کلاس سوم.

مهمان رو به دختر: آفرین اسم معلمتون چیه؟

مادر: خانم حسینی.

یا در این جور موارد:

مادر رو به دخترش: مشقات رو نوشتی؟

دختر ساکت است. پدر رو به مادر: می‌نویسه.

اگه باور نمی‌کنین که این رفتار شما خطاس، به یکی از خاطرات مشابه خودتون با والدین‌تون مراجعه کنین، یا وقتی مادری داره این خطا رو مرتکب می‌شه، به صورت بچه‌اش نگاه کنین و ...

این طوری استقلال تو فرزندپروری شکسته می‌شه. یعنی بچه مستقل بار نمی‌آد. یعنی خودش نمی‌تونه از خودش دفاع کنه. خودش نمی‌تونه حرفش رو بزنه. درخواست کردن، یعنی بیان خواسته و بیان احساس و این‌ها رو یاد نمی‌گیره و اون وقت، همین پدر و مادر شاکی می‌شن که چرا بچه‌شون نمی‌تونه از خودش مواظبت کنه، چرا وقتی مواد مخدر بهش تعارف می‌کنن نمی‌تونه خودش نه بگه، چرا نمی‌تونه بفهمه چقدر غذا براش کافیه تا چاق نشه یا لاغر نمونه، چرا نمی‌تونه ...

 خطای دروغ

خطای دروغ مال وقتیه که پدر و مادر به بچه دروغ می‌گن. از دروغ‌های ساده مثل این:

غذا نخوری می‌گم لولو بخورتت.

تا دروغ‌هایی مثل این:

اگه غذا نخوری دیگه دوستت ندارم.

 خطای اختلاف والدین

اگه بچه بدونه پدر و مادرش اختلاف دارن، تو هر زمینه‌ای هم که باشه، اشکال نداره. اگه همدیگه رو دوس ندارن، اشکال نداره. ناراحت‌کننده است اما خطا نیس. اما بچه‌ها اصلاً دوس ندارن بفهمن یکی به اون یکی بد می‌‌گه یا توهین می‌کنه. چه جلو رو باشه، چه پشت سر و چه توی دلش. آخه بچه‌ها هم مثل ما نمی‌تونن تحمل کنن کسی به بابا یا مامانشون بد بگه.

 

 



نظرات ارسال شده
مینا
چهارشنبه 2 مرداد 1392


خیلی عالی بود ممنونم


0
0
ناز گل
پنجشنبه 16 شهریور 1391


نمره این بخش 200


0
0
سيب
دوشنبه 19 تیر 1391


مطالب اين بخش كاربرديه


0
0
ریحانه
شنبه 30 اردیبهشت 1391


باسلام.مطلبتون بسیار مفید و کاربردی بود.


1
0

ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :