شیوه تربیتی امام حسین
از آن جایی که پایگاه عصمت، کاملترین انسان بر عالم خاکی است، امام حسین (علیه السلام) نیز به حکم آیه (انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا) از همه پلیدیها مبرا و به همه صفات نیکویی که ممکن است یک بشر دارای آن باشد، موصوف است. افزون بر این که خویشتن متصف به همه نشانههای کمال هستند، آمدهاند تا دیگران را نیز با شیوههای تربیتی خود به کمالی افزونتر هدایتگر شوند. روش آموزش فضایل اخلاقی در عمل و گفتار ایشان جلوهای قابل توجه دارد.
1- رضا و تسلیم
رضایت در مقابل آنچه خدا برای انسان میخواهد نتیجۀ توکل و صفات درونی سالک طریق است. توکل در شخصی چون امام حسین ( علیه السلام) جلوههای گوناگونی مییابد، آن جا که ایشان هر آنچه از اموال به دستشان میرسید در راه محتاجان صرف میفرمودند و هیچگاه کسی از ایشان چیزی درخواست نکرد، مگر آن حضرت به او عنایت فرمودند.
اگر روزی و رزق تقسیم شده و مقدار، از سوی خدا است، پس حرص کمتر انسان در کسب و اکتساب نیکوتر است. و اگر جمع کردن اموال برای ترک کردن است، بنابراین، به آنچه ترک خواهد شد چرا باید بخل ورزید و آن را صرف نکرد. بخل، نتیجه احتیاج و کمبینی است و آن که در اوج قلۀ توکل سیر میکند، هیچگاه به کسی بخل نمیورزد و در همۀ لحظات زندگی مادی و معنوی و زندگی و مرگ تسلیم و راضی به امر خداوند است.
2- ایجاد خودباوری و تقویت عزت نفس
بسیاری از مشکلات انسانها، به ویژه جوانان، از نداشتن روحیۀ اعتماد به نفس و خودباوری، ناشی میشود و بر اساس گفتار امامان معصوم ( علیه السلام) کسی که دارای عزت نفس است، در جلوگیری و انجام ندادن خواستههای نفس اماره، قویتر است. ترس از ورود به اجتماع و اظهار اندیشهها، نپذیرفتن مسؤولیت و بسیاری از ناکامیها و شکستها عوارضی است که پیامد حقارت و ذلّت نفس است. بنابراین امامان شیعه به عنوان بهترین مربیان تربیت انسانها شیوههایی را برای تقویت شخصیت انسانها، به ویژه جوانان و نوجوانان ارائه نمودهاند، که برخی از آنها عبارتند از:
الف) احترام و محبّت به کودکان
پیامبر اکرم (صل الله وعلیه وآله) بارها امام حسن و امام حسین را در دوران کودکی مورد محبت و احترام قرار داده و بدین وسیله آموزشی برای دیگران و راهی برای بالا بردن روحیۀ اعتماد به نفس را در شخصیت آنان ترسیم مینمودند. روزی پیامبر (صل الله وعلیه وآله) نشسته بودند که دو کودک وارد شدند. پیامبر به احترام آن دو از جای خود برخاستند و به انتظار ایستادند، لحظاتی طول کشید، آنان ترسیدند. رسول گرامی اسلام به طرف کودکان پیش رفتند و از آنان استقبال نمودند، بغل را باز کردند و هر دو را بر شانۀ خود سوار کردند. آنان که در دامان چنین رسولی به تکامل رسیدهاند، همچنان که از خانوادههای خود عشق و محبت آموختهاند در بذل آن به فرزندان و تقویت شخصیت آنان دریغ نمیورزند.
ب) گزینش نام زیبا
نام هر شخصی، نشانگر اعتقادات، فرهنگ، ملیت او و خانوادهاش میباشد. افزون بر این، نام هر کسی همیشه و تا پایان بلکه بعد از آن همراه او است، صاحب نام زیبا و ستودنی، در آینده به آن افتخار میکند و احساس شخصیت مینماید، در مقابل، صاحبان نامهای نامناسب در آینده احساس حقارت کرده و رنج خواهند برد، روش عملی امام حسین (علیه السلام) گواه روشنی بر این نکتۀ مهم تربیتی است، نام فرزندان آن حضرت عبارت است از: علی اکبر، علی اوسط، علی اصغر، جعفر، عبدالله، محمد، سکینه، فاطمه، محسن، رقیه.
نام زیبا سبب میشود دیگران، او را به خاطر نامش تحسین کرده، در مورد او فال نیکو بزنند، و این سبب تقویت شخصیت او میشود و این نکته برایش، فرحانگیز و نشاطبخش است.
ج) سلام کردن با لحنی محبتآمیز
سلام کردن از بهترین آموزههای دین مبین اسلام است، سلام یک نوع آغاز ارتباط اجتماعی با دیگران است. سلام نمودن به کودکان، سبب رشد شخصیت و تقویت عزت نفس در آنان میشود. امام حسین (علیه السلام) میفرمایند: سلام کردن هفتاد حسنه دارد، شصت و نه حسنۀ آن برای سلامکننده و یک حسنه و پاداش، برای پاسخدهنده است. و پیامبر اکرم (صل الله وعلیه وآله) میفرمایند: پنج چیز را تا لحظه مرگ ترک نمیکنم که یکی از آنها سلام کردن به کودکان است، تا بعد از من نیز به عنوان رسمی رایج باقی بماند.
3) توجه و احترام به همسر
به گونهای اجتنابناپذیر باید قبول کنیم که شخصیت همسر میتواند سبب رشد و تکامل یا انحطاط خانواده و فرزندان گردد. احترام به همسر از مواردی است که در تربیت فرزندان، تأثیری قابل اطمینان دارد. مادری که در خانه مورد احترام شوهرش قرار گیرد، با روحی سرشار از عاطفه و آرامش و احساس، فرزندان خویش را تربیت میکند، و در مقابل، اگر روح او مورد تهاجم قرار گیرد و به شخصیت وی در منظر فرزندان تحقیر و اهانت شود، بدیهی است که روان سالمی نخواهد داشت. بنابراین آرامش خود را از دست میدهد و اضطراب و نگرانی او در فرزندان نیز اثر میکند. مبتنی بر چنین نکتۀ ژرفی و بر اساس تحقق حق همسر است که روش تربیتی گفتاری و عملی امامان شیعه (علیه السلام) در این باره شکلی از بهترین برخوردها با همسر است.
جالبترین مسأله توجه و ابراز محبتی است که امام حسین (علیه السلام) به فرزند و همسرشان مینماید، آن جا که در اشعاری، بالاترین سطوح تکریم فرزند و همسر را به تصویر میکشد:
- به جان تو سوگند! من خانهای را دوست دارم که در آن سکینه و رباب میباشند.
- من آنها را دوست دارم و اموال خود را به آنان میبخشم و کسی سزاوار نیست که مرا سرزنش کند.
4) جبران نیکی دیگران به بهترین صورت
یکی از دستورات دلپذیر و تربیتی اسلام این است که اگر کسی به شما بدی کرد، او را عفو کنید و اگر کسی به شما خوبی نمود، به بهتر از آن جواب گویید. زیرا این کار سبب گسترش نیکی میان افراد جامعه و همدلی هرچه بیشتر مؤمنان به یکدیگر میشود. امام حسین (علیه السلام) یکی از جلوههای آشکار این سخن است، چه این که (انس بن مالک) میگوید:
«نزد امام حسین (علیه السلام) بودم، کنیزکی در حالی که دستهای ریحان به دست داشت، وارد شد و آن را تقدیم امام نمود، حضرت فرمودند: تو را به خاطر خداوند آزاد کردم، انس میگوید با تعجب پرسیدم کنیزکی برای شما دستهای ریحان آورد و به شما سلام کرد، شما او را آزاد کردید!؟ امام فرمودند: خداوند این گونه ما را ادب کرده است، زیرا که فرموده است زمانی که کسی به شما تحیت و درود گفت، شما نیز جواب او را به همان یا بهتر از آن بگویید.» و جواب بهتر این کنیز، آزادی او است.
5) تواضع و همنشینی با فقرا
آنان که بر اساس تربیت قرآنی رشد یافته و ملاک و معیار فضیلت را تقوا میدانند، هیچگاه خود را به حساب نمیآورند. عیاشی و دیگران روایت کردهاند: روزی امام حسین (علیه السلام) به گروهی از مساکین گذشت که عباهای خود را بر زمین انداخته و روی آن نشسته بودند و نان خشکی در پیش رو داشتند و میخوردند. وقتی که حضرت را دیدند، او را دعوت کردند. حضرت از اسب پیاده شد و فرمود: خداوند متکبران را دوست ندارد و نزد آنان نشست و کمی نان تناول فرمود، سپس به آنان گفت، همان گونه که من دعوت شما را پذیرفتم، شما نیز دعوت مرا بپذیرید، آنان را به خانه بردند و دستور دادند که از آنان پذیرایی شود و آنان را انعام داده، نوازش کردند.
6) جایگاه مادران شایسته
امروز بیشتر از گذشته، مادر به عنوان مؤثرترین عامل تربیتی فرزندان، مطرح است، چه این که ساختار هویت افراد وابسته به همین نکته ظریف است، تا آن جا که متون دینی ما بخشی از عوامل نیکبختی و یا تیرهبختی افراد را مربوط به دوران بارداری مادر میداند، زیرا، رفتار و حالات مادر در ابتداییترین تا پایانیترین لحظات این دوران، در شکلگیری شخصیت آینده کودک تأثیر میگذارد.
امام حسین (علیه السلام) نیز آثار تربیتی دامن مادران پاک و باعفت را تبیین مینماید و اثر عمیق و ریشهدار آن را در زندگی افراد چنین شرح میدهد:
ناپاک، فرزند ناپاک [عبیدالله بن زیاد] مرا در پذیرش یکی از دو راه، مجبور کرده است: بین مرگ و ذلت. اما هیهات! که ما ذلت و خواری را بپذیریم، خداوند و رسول او و مؤمنین و دامنهای پاک و غیرتمندان بر ما نمیپسندد که اطاعت فرومایگان و پستفطرتان را بر مرگ باعزت و شرافتمندانه ترجیح دهیم. در این بیان امام (علیه السلام) یکی از دلایل نپذیرفتن ذلت و خواری را، دامنهای پاک مادرانی میداند که زمینهساز چنین اندیشهای است. و در روز عاشورا نیز برای بیدار کردن دلها و اتمام حجت و برهان بر همگان نسبت خود را به حضرت فاطمه و خدیجه متذکر میشوند:
«شما را به خدا قسم میدهم، آیا میدانید که مادر من «فاطمه زهرا» دختر محمد مصطفی است؟ گفتند آری، شما را به خدا قسم میدهم، آیا میدانید که «خدیجه دختر خویلد» نخستین زنی که اسلام را پذیرفته مادربزرگ من است. گفتند آری.
و امام حسین (علیه السلام) به معاویه فرمودند: سعادت ما در اثر تربیتی است که از دامن مادرانی پاک و پارسا چون فاطمه و خدیجه، یافتهایم.»
7) بهرهگیری از کلمات دلپذیر در سخن
سخن گفتن به گونهای معرف شخصیت کسی است که لب به سخن میگشاید و از سوی دیگر، لحن و صوت و کلمات میتواند در اطرافیان تأثیری سازنده و یا مخرّب داشته باشد. سخن نرم، نیکو و محبتآمیز میتواند از مشکلات روحی و ناهنجاریهای کودکان و نوجوانان بکاهد و محبت را در قلب و دل بزرگسالان ریشهدارتر نماید، در مقابل تندخویی در سخن میتواند سبب افسردگی، گوشهگیری، بدبینی و یا ناامیدی در آنان گردد. نمونههایی از ارتباط کلامی امام حسین با فرزندان و یارانش:
الف) در هنگام گفتوگو با دخترش سکینه برای تسکین دردهای روحی وی، این گونه میفرماید:
ای نور چشم من! چگونه کسی که یاوری ندارد، تسلیم مرگ نباشد.
ب) آن هنگام که برادرش عباس (علیه السلام) را برای جستوجو از علت حرکت سپاه دشمن میفرستد، علاقۀ قلبی خویش را به او با این عبارت ابراز میدارد:
برادرم عباس، جانم به فدایت، سوار شو و به نزد آنان برو و بگو شما را چه شده است؟ چه میخواهید؟ و از سبب آمدن سپاه بپرس.
ج) هنگامی که قاسم (علیه السلام) از شهادت خود پرسید، امام حسین (علیه السلام) به او چنین فرمود: آری، عمویت فدایت باد، به خدا سوگند! تو هم در ردیف مردانی هستی که با من شهید خواهند شد.
د) و در آخرین لحظات هنگام خداحافظی، امام سجاد (علیه السلام) را در آغوش کشیده، فرمود: پسرم تو پاکیزهترین فرزندان من هستی و بهترین خاندان من میباشی، تو از طرف من، سرپرست این زنان و کودکان خواهی بود.