بنام خداي بي همتا

خداجون سلام!

بچه که بودم و کار بدی می کردم مثلا ناخنم را می جویدم مادرم می گفت: توی مدرسه بچه ها که ببینن ناخن می خوری تو را هووووو می کنند، مسخره می شی دیگه کسی تحویلت نمی گیره من می ترسیدم از تابلو شدن، از مسخره شدن، ناخن نمی خوردم و کم کم از سرم می افتاد...

خدا من هنوزم می ترسم از تابلو شدن از مسخره شدن از اینکه بقیه بفهمند کار بد می کردم، کار بد مثل دروغ، غیبت، حسادت یا بخل...

تو هم لابد دوست نداری که بنده ات مسخره بشه، تو هم لابد مثل مادر مهربونم موعظه و نصیحتم می کنی و اخطار میدی، می ترسانی تا مبادا ما بنده ها ت سراغ کارهای بد بریم، خدایا یه آیه شنیدم که منو یاد حرف های مادرم می اندازه شنیده ام که گفته ای:" در هر چه بخل بورزید آن دنیا همان چیز را به گردنتان آویزان می کنند "، تابلو می شوید، آن وقت همه می فهمند حسادت به خرج داده ام، اهل احسان نبوده ام، اهل غیبت  ودروغ بوده ام خداجون حتی اخطارهات هم به دلم می شینه.. کلامت رو باور دارم...

خدایا!

توی این دنیا آبروم رو نریختی و عیب هام رو پوشوندی ولی من توی اون دنیا به ستار العیوب بودنت بیش از این دنیا نیازمندم، کمکم کن...

ارسال نظر :نام : اي ميل : سایت : نظر شما : کد امنیتی