پرهیز از تنوعطلبی و ناپایداری جنسی
یکی از عوامل سازگاری پایداری، ترکیب زناشویی است. همسران زمانی ازدواج پایداری را تصور میکنند که تصمیم دارند در طول دورۀ حیات با یکدیگر زندگی کنند، نسبت به هم متعهد باشند، در غم و شادی یکدیگر شریک شوند، راحتی دیگری را راحتی خود و سختی دیگری را سختی خود بدانند و تکیهگاهی را در مسائل زندگی برای خود احساس کنند. در چنین صورتی سازگاری در زندگی آنان زمینه مناسبتری پیدا میکند.
اگر چنین نباشد، چندان دلیلی وجود ندارد که یکی خود را گرفتار دیگری کند. زمانی انسان گرفتار دیگری میشود که به او دلبستگی پیدا کند، و این عامل را در ازدواج دایم میتوان پیدا کرد. به همین دلیل مسؤولیتها و تکالیف همسران - چه مسؤولیتهای دینی و چه مسؤولیتهای اجتماعی - بسیار بیشتر از ازدواج موقت است. بیشک پذیرفتن این مسؤولیتها به دلیل منافع و رضایتمندی پایدارتری است که در ازدواج دایم وجود دارد .
زن و شوهر در ازدواج دایم تنها به فکر تأمین نیازهای جنسی خود در زندگی مشترک نیستند؛ بلکه تولید نسل، آرامشگری، تأمین خلأ عاطفی و ... از مقاصد همسران در زندگی مشترک است. ازدواجی که با توجه به این اهداف شکل میگیرد، به طور طبیعی با به دست آوردن زمینههای بیشتری برای سازگاری تحقق مییابد.
جایگاه ازدواج ناپایدار (موقت)
ازدواج موقت، یکی از بهترین راههای ارضای غریزۀ جنسی برای کسانی است که به هر دلیلی از نعمت داشتن همسر محرومند. مجرّدهایی که نمیتوانند زندگی مشترک تشکیل دهند و در تمام ابعاد زندگی از وجود همسر بهرهمند شوند، دستکم برای فرار از گناه و ارضای غریزۀ جنسی میتوانند از مسیر درست، به ازدواج موقّت رو بیاورند. آنچه در جامعه کنونی شگفتآور است، این است که تقریباً مجرّدها از این نعمت (داشتن همسر) به طور کلّی محرومند و نه تنها استفاده از این مسیر به آنها اختصاص ندارد، بلکه آنان کمتر در جمع بهرهمندان دیده میشوند یا اصلاً بهرهای ندارند. (یعنی بیشتر افرادی ازدواج موقت میکنند که همسر دایم و ... دارند.) این نشان میدهد که ازدواج موقت در جایگاه خود قرار ندارد و خارج از مسیر اصلی در حرکت است. در چنین صورتی به طور قطع، ازدواج موقت آفات خود را نشان خواهد داد؛ چرا که در مسیری حرکت میکند که برای آن تعبیه نشده و اساساً فلسفه حکم مدّنظر قرار نگرفته است.
در روایتی علی بن یقطین از امام کاظم (علیه السلام) دربارۀ ازدواج موقت میپرسد و حضرت میفرمایند:
«ما انت و ذاک فقد اَغناک الله عنها؛ تو را با ازدواج موقت چه کار؟ به تحقیق که خداوند تو را از آن بینیاز کرده است.»
کسی که از نعمت وجود همسر بهرهمند است و در استفاده از تمام ابعاد زندگی زمینه مناسب در اختیار دارد، چه دلیلی دارد که به دنبال ازدواج موقت برود؛ زیرا امری مطلوب نخواهد بود.
باید یک جهت ارزشی برای انجام دادن این کار مطرح باشد که در بسیاری از موارد در ازدواج موقت این جهت ارزشی یافت نمیشود.
شاید به همین جهت باشد که وقتی عبدالله بن سنان از امام صادق (علیه السلام) دربارۀ ازدواج موقّت میپرسد، حضرت میفرماید: «لا تُدَنَّس نفسک بها؛ خود را بدان آلوده نساز.» وقتی جهت ارزشی مثبتی در کار نباشد، کسی که در مجموعۀ یاران امام معصوم (علیه السلام) قرار دارد، خود را به چنین کاری آلوده نمیکند.
ازدواج موقت به طور طبیعی برای کسانی است که به وادی تأهل قدم نگذاشتهاند و برای سلامت نفس خود و پاسخگویی درست به غریزه جنسی بدان رو میآورند تا از خلافکاری مصون بمانند. این اصل اوّلی در جایگاه ازدواج موقت است.
بیشک زنان در نهاد خانوادهای که به صورت ازدواج دایم با همسران خود زندگی مشترک را شروع کردهاند، حضور یک هسر جدید را برنمیتابند و سازگاری آنان تحت تأثیر این برنتافتن قرار میگیرد. به طور طبیعی او میخواهد همسرش فقط برای خودش باشد و نمیتواند بپذیرد که ارضای غریزه جنسی، از وادی محبّت جدا است و این نگاه بالطبع در برخورد او با شوهرش تأثیر میگذارد؛ بنابراین جریان سنّت نبوی را باید با توجّه به شرایطی که روایات اهل بیت (علیه السلام) بیان کرده است، زنده نگه داشت و از ارضای خودخواهی تحت عنوان احیای سنّت نبوی پرهیز کرد و خاندان رسالت را در معرض نفرین و لعنت زنان قرار نداد.