به دخت

 




چرا اولیای دم زن مقتول باید مازاد دیه را بپردازند تا بتوانند قاتل را قصاص کنند؟

آیا این به معنای کم‌ارزش بودن زن نیست؟

حفظ کرامت انسانی زن و مرد در صدر برنامه‌های اسلام است. بر این اساس اسلام برای زن شخصیت والایی قائل است تا آنجا که پیامبر اسلام (ص) فرمود: «الجنه تحت اقدام اُمهاتکم؛ بهشت زیر پای مادران است.» (ابن حجر، العسقلانی، لسان المیزان، ج 6، ص 128) تجربه تاریخی نیز نشان می‌دهد که زنان، عامل بسیار مهمی در سعادت و انحطاط جامعه‌اند. آنان نه تنها مادران فرزندان، که از برجسته‌ترین عوامل تکوین شخصیت و سنگ‌بنای تربیت نیز می‌باشند.

بر اساس طرح شریعت اسلامی، رسالت مهم مادری و تربیت جامعه در مهم‌ترین دوران، بر عهده‌ی مادران است. این مسأله به طور طبیعی مستلزم حضور بیشتر بانوان در منزل است؛ لاجرم باید هزینه آنان از راه دیگری تأمین شود. از این رو، اسلام مرد را مکلف ساخته که در خدمت همسر و فرزندان خود باشد و نیازها و وسایل امرار معاش آنها را فراهم کند. پس زن در خدمت نوع بشر و جامعه انسانی است و قوام جامعه انسانی و تربیت و پرورش آن در دامن پرمهر زنان است و مردان باید در خدمت آنان باشند. برای این که زن بتواند به رسالت خود عمل کند مرد باید نفقه و هزینه زندگی او را تأمین کند.

 

به جهت این که این موضوع بدون پشتوانه نماند، خدای متعال در برخی موارد، منابع درآمدی را برای مردان پیش‌بینی کرده که بیش از منابع درآمد زنان است؛ یعنی اسلام در عین حال که به حفظ استقلال اقتصادی زنان حرمت نهاده است تکالیفی را برای مردان مقرر فرموده که به تناسب آن حقوقی نیز لحاظ شده است.

 


در حقیقت، این تأمین منبع و افزایش حقوق به نام مرد ولی به نفع زن و فرزند است؛ یعنی اگر منع مالی هزینه‌هایی که مردان باید بپردازند تأمین نگردد بیش از همه اعضای خانواده آسیب می‌بینند.


حذف یک مرد، علاوه بر فقدان یک انسان، حذف رکن اساسی تأمین مالی و نیازمندی‌های خانواده نیز می‌باشد و از این جهت همه اعضای خانواده را دچار مشکل می‌سازد. اساساً ماهیت حکم دیه و قصاص بازدارندگی است نه جان بهای انسان. بنابراین مرد یا زن، هرگاه مرتکب این تخلف گردند، باید مجازات شوند تا نظم عمومی جامعه و امنیت آن مخدوش نگردد. البته این مجازات- در عین تنبیه مجرمان یا متخلفان- منجر به آسیب‌هایی در خانواده آنان می‌گردد و قانون‌گذار در حد امکان، درصدد جبران این خسارت برآمده است.

 

پس نباید گمان شود که حکم به پرداخت نصف دیه برای قصاص مرد قاتل، بدین جهت است که زن از مرتبه انسانیت دورتر و یا خون او کمرنگ‌تر از خون مرد است. اگر قرار است جان انسان قیمت‌گذاری شود باید به گفتار خدای متعال توجه نماییم که در سوره مائده آیه 5 می‌فرمایند: «هر کس، کسی را (خواه زن باشد یا مرد)- جز به قصاص قتل یا [به کیفر] فسادی در زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسان‌ها را کشته است و هر کس کسی را (خواه زن باشد و یا مرد) زنده بدارد، چنان است که گویی تمام مردم را زنده نگه داشته است.»


بنابراین در نگاه قرآن، یک انسان بی‌گناه، مساوی با همه انسان‌ها است و قبح و زشتی قتل، نسبت به زن و مرد تفاوتی نمی‌کند؛ اما از جهت نظم عمومی و ایجاد امنیت و آسایش مردم توجه به برخی امور جنبی نیز لازم است.


دیه به عنوان یک قانون، برای نوع افراد است و مردان غیر از مسؤولیت شخصی خود، نوعاً مسؤولیت‌های اقتصادی خانواده را بر عهده دارند که حذف آنان، خسارت‌هایی را متوجه خانواده می‌گرداند و باید در حد امکان جبران گردد. پرداخت نصف دیه مرد قاتل از سوی اولیای زن مقتول، از حقوق بازماندگان قاتل است، نه از حقوق قاتل و به نفع مرد، تا دلیلی بر برتری ارزش شخصیت مرد نسبت به زن به شمار آید؛ چنان که در احادیثی از امامان معصوم (ع) آمده است: «نصف دیه مرد را به خانواده [نه خود او] بدهید.» (حر عاملی، وسایل الشیعه، ج، باب 33 از ابواب الدیات، ح 35205)

هم‌چنین باید توجه داشت، بسیاری از مسایل حقوقی، لزوماً تابع ارزش معنوی انسان‌ها نیست.

 

به عبارت دیگر هرگونه برابری و نابرابری ارزشی، دخالتی در برابری و نابرابری، یا همانندی و ناهمانندی حقوقی ندارد. چنان که یک نفر عالم و دانشمند و یا یک انسان پارسا و باتقوا، ارزشی بیش از افراد جاهل و ناپارسا دارند؛ اما در مسایل حقوقی (مانند دیه، ارث و ...) با آنان برابر هستند. بنابراین نمی‌توان از ناهمانندی و هم‌شکل نبودن پاره‌ای از روبناهای حقوقی زن و مرد، نتیجه گرفت که در اسلام ارزش زن پایین‌تر از مرد است.

 




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :