به دخت

 




شفاعت

تعریف شفاعت
«شفاعت» درلغت، به معنای وساطت و میانجی گری است. در گفتگوهای روزمره شفاعت به این معناست که شخصی مورد اعتماد برای کس دیگری در نزد انسان بزرگی وساطت و میانجی گری کند تا خطای آن فرد بخشیده شود یا حاجت او برآورده گردد.

شخصی که متوسل به شفیع و واسطه می¬شود، نیروی خود را به تنهایی برای رسیدن به مقصود کافی نمیبیند؛ بدین جهت نیروی شفیع و میانجی را به آن ضمیمه می کند تا به مقصود خود برسد.
دراصطلاح دینی«شفاعت»، واسطه شدن یک مخلوق، میان خداوند و مخلوق دیگراست، برای این که خیری برساند یا مانع رسیدن شری به او شود.
جایگاه شفاعت

• در بینش توحیدی، خداوند مبدأ هستی است و همه موجودات از او، وابسته به او هستند

• تحقق هر پدیده و پیدایش هر چیزی در این عالم، از طریق سبب و علت خاصی صورت می گیردیعنی اراده خداوند بر این تعلق گرفته که هر چیزی در عالم علتی داشته باشد امام صادق (علیه السّلام) می فرماید: «ابی الله ان یجری الاشیا الاباسباب، فجعل لکل شی سببا؛ خداوند ابا دارد از اینکه امور را جز از طریق اسباب فراهم آورد، پس برای هر چیزی سببی قرارداده است».درنتیجه: عالم هستی، مجموعه ای به هم پیوسته از اسباب و مسبب ها است.

خداوند فیض خود را-اعم از مادی و معنوی – ازطریق سبب ها و علت ها اعطا می کند و اینها واسطه های فیض او است. «نقش اسباب و علل، وساطت در رسیدن فیض الهی مخلوقات (شفاعت) است».
به تعبیر دیگر«شفاعت»، همان سبب بودن و تاثیرگذاری اسباب بر طبق نظام حاکم بر عالم هستی است. در حقیقت، در نگرش توحیدی، فیض الهی وقتی به اسباب و واسطه ها نسبت داده می شود، «شفاعت» است.

سبب بودن جمیع علت ها و اسباب طبیعی(همچون: سوزندگی آتش، روشنی وحرارت بخشیدن خورشید، درخشندگی ماه) و نیز سببیت و تاثیرگذاری علل معنوی (مانند: سبب بودن توبه و استغفار برای آمرزش گناهان و نقش پیامبران وکتابهای آسمانی در جهت هدایت انسانها) همگی، شفاعت نامیده می شود. این اسباب و علت های طبیعی و معنوی، شفیعان و واسطه های فیض الهی اند.

اقسام شفاعت

• شفاعت تکوینی با توجه به نگرش توحیدی، اسباب و علل در اصل وجود و نیز در علت بودن و تاثیرگذاریشان، وابسته به «عله العلل» (خداوند) و واسطه فیض او به مخلوقات اند. این وساطت «شفاعت تکوینی» نامیده می شود.

• شفاعت رهبری یکی از معارف مربوط به اصل معاد، انگاره «تجسم اعمال» است. براساس آیات و روایات، همان گونه که باطن و حقیقت اعمال، افکار، اوصاف و اخلاق انسان به صورت حقیقتی عینی، در آخرت تجلی می کند؛ حقیقت روابط معنوی میان انسانها نیز در آخرت به صورت ملکوتی خود، مجسم می شود. وقتی شخصی، سبب هدایت یا گمراهی انسان باشد، این رابطه رهبری ودنباله روی در روز رستاخیز، مجسم شده و «رهبر» پیرو خود را به دنبال خویش وارد بهشت یا جهنم می کند. قرآن کریم می فرماید: «یوم ندعوا کل اناس بامامهم؛ روزی (رستاخیز) که هرگروهی را با رهبر و پیشوایشان فرا می خوانیم» و در مورد فرعون می فرماید:«یقدم قومه یوم القیامه فاوردهم النار؛ روز قیامت، پیشاپیش پیروانش حرکت می کند؛ پس آنان را وارد دوزخ می کند».

مقصود از شفاعت رهبری، جلوه گری رابطه هدایت میان امام و ماموم (رهبر و پیرو) است. امام همان گونه که در دنیا، واسطه هدایت پیرو خویش است، در آخرت نیز واسطه ورود پیرو خویش به بهشت می شود و او را با خود به آنجا وارد می کند.

• شفاعت مغفرت

مغفرت و آمرزش نیز همانند هر رحمت و فیض دیگری، از طریق مجاری خاص و براساس نظام اسباب و مسببات به بندگان می رسد؛ یعنی خداوند اموری را به عنوان سبب های آمرزش و بخشش قرار داده است. با توجه به تعریف شفاعت، نقش این اسباب (واسطه های فیض مغفرت)، شفاعت مغفرت نامیده می شود.
یکی از اسبابی که خداوند برای آمرزش قرارداده، درخواست اولیای الهی در آخرت است؛ یعنی، خدا، آنان را واسطه در رسیدن فیض بخشش و مغفرت، به بندگانی خاص قرارداده است. بدین جهت اولیای الهی، همانند سایر اسباب و علل، «شفیعان» نامیده می شود و به نقش وساطت آنان در رسیدن فیض «مغفرت و بخشش الهی» به بندگانی خاص، «شفاعت» می گویند. در حقیقت شفاعت اولیای الهی در آخرت، یکی از مصادیق «شفاعت مغفرت» است.




ارسال نظر
:نام
: اي ميل
: سایت
: نظر شما
: کد امنیتی
 



نام شما : ایمیل دوست شما :